کلمه جو
صفحه اصلی

at rest


1- خواب 2- ساکن 3- در حال استراحت 4- آسوده خاطر 5- مرده

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: inactive, not moving, or in repose.

(2) تعریف: dead.
مشابه: asleep

• at a standstill, not active

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] در حال سکون

جملات نمونه

1. Her heartbeat is only 55 at rest.
[ترجمه ترگمان]ضربان قلب او فقط ۵۵ دقیقه است
[ترجمه گوگل]ضربان قلب او تنها 55 استراحت است

2. The sails of the windmill are now at rest.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر بادبان های آسیاب بادی در حال استراحت هستند
[ترجمه گوگل]بادبان آسیاب بادی اکنون در حال استراحت هستند

3. The poor man is now at rest.
[ترجمه ترگمان]مرد بیچاره اکنون در حال استراحت است
[ترجمه گوگل]مرد ضعیف در حال استراحت است

4. The waves of the sea are never at rest.
[ترجمه ترگمان]امواج دریا هرگز استراحت نمی کنند
[ترجمه گوگل]امواج دریا هرگز در حالت استراحت نیستند

5. The dog lay at rest absolutely immobile.
[ترجمه ترگمان]سگ بی حرکت ماند و بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]سگ در استراحت کاملا متحرک است

6. Her remains lie at rest in St Andrew's churchyard.
[ترجمه ترگمان]باقی مانده های او در حیاط کلیسای سنت اندرو قرار دارد
[ترجمه گوگل]باقی مانده است در استراحت در کلیسای سنت اندرو در استراحت

7. At rest the insect looks like a dead leaf.
[ترجمه ترگمان]بقیه حشره مثل یک برگ مرده به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]در حالت استراحت حشره به نظر می رسد مانند برگ مرده است

8. Those of our brethren were now at rest.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر برادران ما در حال استراحت بودند
[ترجمه گوگل]کسانی که از برادران ما بودند، در حال استراحت بودند

9. She now lies at rest in the churchyard.
[ترجمه ترگمان]اکنون در حیاط کلیسا آرمیده است
[ترجمه گوگل]او اکنون در استراحتگاه استراحت می کند

10. Is it present with the limb at rest or mainly on movement?
[ترجمه ترگمان]آیا در حال حاضر عضو در حال حاضر عضو جنبش است یا اصولا حرکت می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا با اندام در حالت استراحت یا عمدتا در حرکت است؟

11. It puts my mind at rest.
[ترجمه ترگمان]حواسم را پرت می کند
[ترجمه گوگل]این ذهن من را در حالت استراحت قرار می دهد

12. I wish I could put their minds at rest.
[ترجمه ترگمان]ای کاش می تونستم minds رو استراحت کنم
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانم ذهنم را در حالت استراحت قرار دهم

13. Even when it is at rest, silent and apparently non-polluting, the car continues to have environmental impacts.
[ترجمه ترگمان]حتی زمانی که در حال استراحت، ساکت و ظاهرا بدون آلودگی است، این خودرو به اثرات زیست محیطی خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که در استراحت، ساکت و ظاهرا غیر آلوده است، ماشین همچنان دارای اثرات زیست محیطی است

14. At rest the cricket looks like a dead leaf, but it transforms itself at the last moment.
[ترجمه ترگمان]در استراحت، جیرجیرک، مثل یک برگ مرده به نظر می رسد، اما در لحظه آخر به خودش تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در حالت استراحت کریکت به نظر می رسد یک برگ مرده است، اما در آخرین لحظه خود را تبدیل می کند

15. The mass was measured while the object was at rest.
[ترجمه ترگمان]جرم زمانی اندازه گیری شد که شی در حال استراحت بود
[ترجمه گوگل]جرم در حالی که جسم در استراحت بود اندازه گیری شد

پیشنهاد کاربران

در حالت سکون


کلمات دیگر: