کلمه جو
صفحه اصلی

filamentary


معنی : لیفی، ریشهای، رشته ای، میلهای
معانی دیگر : filamentous لیفی

انگلیسی به فارسی

( filamentous ) لیفی، رشته‌ای، ریشه‌ای، میله‌ای


فیبر نوری، رشته ای، لیفی، ریشهای، میلهای


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a filament, thread-like

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] رشته ای
[آب و خاک] رشته ای

مترادف و متضاد

لیفی (صفت)
fibroid, fibrous, filamentary, filamentous

ریشه ای (صفت)
string, rooty, fibroid, filamentary, filamentous, thematic

رشته ای (صفت)
filamentary, filamentous, penicillate

میله ای (صفت)
filamentary, filamentous


کلمات دیگر: