(از داخل منفجر شدن) در پکیدن، در ترکیدن، از داخل ترکیدن
implode
(از داخل منفجر شدن) در پکیدن، در ترکیدن، از داخل ترکیدن
انگلیسی به فارسی
از داخل ترکیدن، از داخل منفجر شدن
ادموند، از داخل منفجر شدن، از داخل ترکیدن
انگلیسی به انگلیسی
• collapse inward, burst inward
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: implodes, imploding, imploded
مشتقات: implosion (n.)
حالات: implodes, imploding, imploded
مشتقات: implosion (n.)
• : تعریف: to violently collapse or compress inward.
- The explosives were set so that the building would implode and cause no damage to the neighboring structures.
[ترجمه ترگمان] مواد منفجره طوری تنظیم شده بودند که ساختمان منفجر شود و آسیبی به سازه های همسایه وارد نکند
[ترجمه گوگل] مواد منفجره به گونه ای تنظیم شده بود که ساختمان در اثر انفجار و ایجاد آسیب به سازه های همسایه ایجاد شود
[ترجمه گوگل] مواد منفجره به گونه ای تنظیم شده بود که ساختمان در اثر انفجار و ایجاد آسیب به سازه های همسایه ایجاد شود
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] به درون پاشیدن ترکیدن به طرف داخل .
مترادف و متضاد
collapse inward
Synonyms: cave in, fall down, fall in, fold, fold up
جملات نمونه
1. The vacuum inside the tube caused it to implode when the external air pressure was increased.
[ترجمه ترگمان]خلا درون لوله باعث شد که در زمانی که فشار هوای خارجی افزایش یابد، منفجر شود
[ترجمه گوگل]خلاء داخل لوله موجب می شود که فشار هوا خارجی افزایش یابد
[ترجمه گوگل]خلاء داخل لوله موجب می شود که فشار هوا خارجی افزایش یابد
2. At the moment of its shattering hell would implode on them from all directions.
[ترجمه ترگمان]در لحظه خرد شدن آن، از همه طرف منفجر می شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جهنم از بین می رود و در همه جهات بر آنها وارد می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جهنم از بین می رود و در همه جهات بر آنها وارد می شود
3. Implode - Does damage to a target unit before buff explodes and does damage to surrounding units.
[ترجمه ترگمان]implode - آیا قبل از انفجار بمب به یک واحد هدف آسیب می رساند و به واحدهای اطراف خسارت وارد می کند
[ترجمه گوگل]Implode - آیا آسیب به یک واحد هدف قبل از منفجر کردن بوفون منجر می شود و به واحد های اطراف آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]Implode - آیا آسیب به یک واحد هدف قبل از منفجر کردن بوفون منجر می شود و به واحد های اطراف آسیب می رساند
4. Nuggest implode due to injury or personality.
[ترجمه ترگمان]پلوتونیوم به دلیل آسیب و یا شخصیت منفجر می شود
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه به علت آسیب و شخصیت از بین می رود
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه به علت آسیب و شخصیت از بین می رود
5. Without it tax receipts implode, investment is turned away, and meeting future debt payments is harder.
[ترجمه ترگمان]بدون آن که رسیده ای مالیات در نظر گرفته شود، سرمایه گذاری رو به کاهش است و دیدار با پرداخت بدهی در آینده سخت تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]بدون آن که درآمد مالیاتی از بین برود، سرمایه گذاری از بین می رود و پرداخت بدهی های آینده سخت تر است
[ترجمه گوگل]بدون آن که درآمد مالیاتی از بین برود، سرمایه گذاری از بین می رود و پرداخت بدهی های آینده سخت تر است
6. Nuggest implode due to injury or personality. Losing Camby would make them mediocre.
[ترجمه ترگمان]پلوتونیوم به دلیل آسیب و یا شخصیت منفجر می شود از دست دادن Camby آن ها را متوسط خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه به علت آسیب و شخصیت از بین می رود از دست دادن Camby آنها را به طور متوسط
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه به علت آسیب و شخصیت از بین می رود از دست دادن Camby آنها را به طور متوسط
7. One day the Supreme Court is going to rule that the constitution is unconstitutional and the United States will implode!
[ترجمه ترگمان]یک روز دادگاه عالی بر این عقیده است که قانون اساسی خلاف قانون اساسی است و ایالات متحده از بین خواهد رفت!
[ترجمه گوگل]یک روز دیوان عالی کشور تصدیق می کند که قانون اساسی غیر قانونی است و ایالات متحده انحطاط خواهد یافت!
[ترجمه گوگل]یک روز دیوان عالی کشور تصدیق می کند که قانون اساسی غیر قانونی است و ایالات متحده انحطاط خواهد یافت!
8. Something had to be made of all that energy and fury - if not, Helen thought, the girl would implode.
[ترجمه ترگمان]هلن فکر کرد: اگر نه، یک چیزی باید از این همه انرژی و خشم درست شده باشد - اگر هم نه، آن دختر از هم جدا خواهد شد
[ترجمه گوگل]چیزی که باید از همه این انرژی و خشم ساخته شود - اگر نه، هلن فکر کرد، دختر به هم میپیوندد
[ترجمه گوگل]چیزی که باید از همه این انرژی و خشم ساخته شود - اگر نه، هلن فکر کرد، دختر به هم میپیوندد
9. Do we have a strategy about what to do if Pakistan should to implode?
[ترجمه ترگمان]آیا ما یک استراتژی در مورد آنچه که اگر پاکستان باید منفجر شود، داریم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما باید یک استراتژی در مورد آنچه که باید انجام دهیم اگر پاکستان باید بکشد؟
[ترجمه گوگل]آیا ما باید یک استراتژی در مورد آنچه که باید انجام دهیم اگر پاکستان باید بکشد؟
10. Our panic is more genteel, softened by balmy California weather, a laid-back attitude, and, OK, the fact that we haven't had a local industry completely implode.
[ترجمه ترگمان]وحشت ما بیشتر genteel، نرم تر از آب و هوای خوب کالیفرنیا، طرز رفتار laid، و، خب، این حقیقت که ما یک صنعت داخلی را به طور کامل منفجر نکرده ایم
[ترجمه گوگل]وحشت ما بیشتر با شکوه و لطافت است و از نظر هوای کالیفرنیا کلاسیک، یک رویکرد ناپایدار است و، خوب، این واقعیت که ما صنعت محلی را به طور کامل نابود نمیکنیم
[ترجمه گوگل]وحشت ما بیشتر با شکوه و لطافت است و از نظر هوای کالیفرنیا کلاسیک، یک رویکرد ناپایدار است و، خوب، این واقعیت که ما صنعت محلی را به طور کامل نابود نمیکنیم
11. In effect, this is something that will generate antigravity to combat the natural tendency of a massive system to implode into a black hole under its intense weight.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این چیزی است که antigravity را برای مبارزه با تمایل طبیعی یک سیستم عظیم به درون یک سیاه چاله تحت فشار شدید خود تولید می کند
[ترجمه گوگل]در واقع، این چیزی است که ضد گرانش برای مبارزه با گرایش طبیعی یک سیستم عظیم به نفوذ به یک سیاهچاله تحت وزن شدید آن تولید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در واقع، این چیزی است که ضد گرانش برای مبارزه با گرایش طبیعی یک سیستم عظیم به نفوذ به یک سیاهچاله تحت وزن شدید آن تولید خواهد کرد
12. In contrast, a recent flurry of bearish reports warn that China's economy could soon implode.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، موج اخیر گزارش ها خشن هشدار می دهد که اقتصاد چین به زودی از بین می رود
[ترجمه گوگل]در مقابل، اخیرا تکان دهنده از گزارش های نزولی هشدار می دهد که اقتصاد چین به زودی می تواند فرو ریخته شود
[ترجمه گوگل]در مقابل، اخیرا تکان دهنده از گزارش های نزولی هشدار می دهد که اقتصاد چین به زودی می تواند فرو ریخته شود
13. Fearful of a flood of refugees should Mr Kim's regime implode, China has responded cautiously.
[ترجمه ترگمان]چین، که از یک سیلی از پناهندگان می ترسد، باید با احتیاط واکنش نشان دهد
[ترجمه گوگل]رژیم آقای کیم که از سیل پناهندگان بگریزد، چین با احتیاط پاسخ داده است
[ترجمه گوگل]رژیم آقای کیم که از سیل پناهندگان بگریزد، چین با احتیاط پاسخ داده است
14. The same as other teams in the world who often need implode the game's emulator system synchronously or early, we use this way as the primary method to study decision-making system.
[ترجمه ترگمان]همان طور که تیم های دیگر در جهان که اغلب نیاز به فعال کردن سیستم شبیه ساز بازی بصورت همزمان یا زود دارند، از این روش به عنوان روش اولیه برای مطالعه سیستم تصمیم گیری استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که تیم های دیگر در جهان هستند که اغلب نیاز به سیستم شبیه ساز بازی را هم همزمان یا زود می کنند، از این روش به عنوان روش اولیه برای مطالعه سیستم تصمیم گیری استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که تیم های دیگر در جهان هستند که اغلب نیاز به سیستم شبیه ساز بازی را هم همزمان یا زود می کنند، از این روش به عنوان روش اولیه برای مطالعه سیستم تصمیم گیری استفاده می کنیم
پیشنهاد کاربران
پاره شدن
از داخل منفجر شدن
( مثلا در مورد ستارگان ) از درون منفجر شدن
به پایان رسیدن، به اتمام رسیدن، خاتمه یافتن، بسته شدن، مختومه گشتن
به نقل از هزاره:
1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن
2. [آواشناسی] مکیده ادا کردن، با هوای دم ادا کردن
3. ( به درون ) منفجر کردن، ( از درون ) متلاشی کردن
1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن
2. [آواشناسی] مکیده ادا کردن، با هوای دم ادا کردن
3. ( به درون ) منفجر کردن، ( از درون ) متلاشی کردن
فروپاشیدن
کلمات دیگر: