کلمه جو
صفحه اصلی

flexibility


معنی : تورق، انعطاف پذیری، انعطاف، قابلیت انعطاف
معانی دیگر : خمش

انگلیسی به فارسی

قابلیت انعطاف، قابلیت خمیدگی، خمش


انعطاف پذیری، انعطاف، قابلیت انعطاف، تورق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capability of bending easily, or being bent easily, and not breaking.

- These shoes are comfortable because of the flexibility of the soles.
[ترجمه ترگمان] این کفش ها به خاطر انعطاف پذیری پاشنه کفش راحت هستند
[ترجمه گوگل] این کفش ها به دلیل انعطاف پذیری کف ها راحت هستند

• elasticity, pliability, ability to bend or be bent

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] قابلیت انعطاف
[عمران و معماری] انعطاف پذیری - خمش پذیری - انعطاف - سازگاری - قابلیت انعطاف
[برق و الکترونیک] انعطاف پذیری
[زمین شناسی] انعطاف پذیری، خمش پذیری، انعطاف، سازگاری، قابلیت انعطاف
[نساجی] انعطاف پذیری - انعطاف - قابلیت انحنا - نرمی - خمیدگی
[ریاضیات] انعطاف پذیری، خم پذیری، نرمی، خمش، قابلیت انعطاف
[پلیمر] انعطاف پذیری

مترادف و متضاد

تورق (اسم)
ductility, lamination, flexibility, malleability

انعطاف پذیری (اسم)
flexibility

انعطاف (اسم)
plasticity, inflection, inflexion, intorsion, flexibility

قابلیت انعطاف (اسم)
flexibility, malleability, pliability

elasticity, adaptability


Synonyms: adjustability, affability, complaisance, compliance, docility, extensibility, flaccidity, flexibleness, give, limberness, litheness, plasticity, pliability, pliancy, resilience, springiness, suppleness, tensility, tractability


Antonyms: constraint, inelasticity, inflexibility, resistance


جملات نمونه

1. at this juncture in the negotiations we must all show patience and flexibility
در این نقطه ی حساس مذاکرات همه ی ما باید صبر و انعطاف داشته باشیم.

2. The regulations do not permit much flexibility.
[ترجمه ترگمان]این مقررات به انعطاف زیادی اجازه نمی دهند
[ترجمه گوگل]مقررات انعطاف پذیری زیادی را اجازه نمی دهد

3. Employees expect flexibility in the workplace.
[ترجمه ترگمان]کارکنان انتظار انعطاف پذیری در محل کار را دارند
[ترجمه گوگل]کارکنان انعطاف پذیری در محل کار را می خواهند

4. Police work involves a considerable degree of flexibility and discretion.
[ترجمه ترگمان]کار پلیس شامل میزان قابل توجهی از انعطاف پذیری و احتیاط است
[ترجمه گوگل]کار پلیس شامل میزان قابل توجهی از انعطاف پذیری و اختیار است

5. Her great strength lies in her flexibility.
[ترجمه ترگمان]قدرت عظیم او در انعطاف پذیری او نهفته است
[ترجمه گوگل]قدرت بزرگ او در انعطاف پذیری او است

6. There has got to be a degree of flexibility.
[ترجمه ترگمان]باید کمی انعطاف پذیری داشته باشد
[ترجمه گوگل]باید درجه انعطاف پذیری داشته باشد

7. The advantage of this system is its flexibility.
[ترجمه ترگمان]مزیت این سیستم انعطاف پذیری آن است
[ترجمه گوگل]مزیت این سیستم انعطاف پذیری آن است

8. Flexibility is intrinsic to creative management.
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری ذاتی برای مدیریت خلاق است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری در مدیریت خلاق ذاتی است

9. The flexibility of distance learning would be particularly suited to busy managers.
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری یادگیری از راه دور به طور خاص برای مدیران درگیر مناسب است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری آموزش از راه دور به ویژه برای مدیران مشغول به کار مناسب خواهد بود

10. You have considerable flexibility in this job and can choose how to do things.
[ترجمه ترگمان]شما در این شغل انعطاف پذیری قابل توجهی دارید و می توانید نحوه انجام کارها را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]شما در این کار انعطاف پذیری قابل توجهی دارید و می توانید چگونگی انجام کاری را انتخاب کنید

11. Flexibility of approach is an important prerequisite to successful learning.
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری رویکرد پیش نیاز مهم یادگیری موفق است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری رویکرد پیش نیاز مهمی برای یادگیری موفق است

12. There is a need for greater flexibility in the way the network is managed.
[ترجمه ترگمان]نیاز به انعطاف بیشتر در روش مدیریت شبکه وجود دارد
[ترجمه گوگل]نیاز به انعطاف بیشتر در نحوه مدیریت شبکه وجود دارد

13. An overdraft provides increased flexibility but at a higher cost.
[ترجمه ترگمان]موجودی که بیشتر از موجودی خود برداشت می کند، انعطاف پذیری بالایی دارد اما هزینه بالاتری دارد
[ترجمه گوگل]بیش از حد بدهی، انعطاف پذیری بیشتری را فراهم می کند، اما با هزینه ای بالاتر

14. You can improve your flexibility by exercising.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با ورزش کردن انعطاف پذیری خود را بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]شما می توانید انعطاف پذیری خود را با تمرین انجام دهید

پیشنهاد کاربران

مهندسی عمران سازه و زلزله : ماتریس نرمی

نرمی،
Opposites: Rigidity, Stiffness

My flexibility in accepting the man's words of my life is better
انعطاف پذیری من در پذیرش سخنان مرد از زندگی من بهتر است

نرمش
تغییرپذیری



کلمات دیگر: