کلمه جو
صفحه اصلی

hypersensitive


بسیار حساس، پرسوهشمند، دارای حساسیت فوق العاده، خیلی حساس

انگلیسی به فارسی

دارای حساسیت فوق العاده، خیلی حساس


حساسیت، دارای حساسیت فوق العاده، خیلی حساس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: hypersensitiveness (n.), hypersensitivity (n.)
(1) تعریف: excessively or unduly sensitive.
مشابه: ticklish

(2) تعریف: sensitive or allergic to something that does not bother most people.

- Some children are hypersensitive to wheat.
[ترجمه ترگمان] برخی از کودکان نسبت به گندم حساس هستند
[ترجمه گوگل] برخی از کودکان به گندم حساسیت دارند

• excessively sensitive, over-sensitive; allergic to a substance which does not usually have a negative affect on the body (i.e. medication)
someone who is hypersensitive is extremely sensitive to certain drugs, chemicals, changes in temperature, and so on.
if you refer to someone as hypersensitive, you mean that they are very easily annoyed or offended; used showing disapproval.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] فوق حساس
[آب و خاک] بسیار حساس

جملات نمونه

1. I discovered I was hypersensitive to caffeine.
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که خیلی حساس به کافئین بودم
[ترجمه گوگل]من کشف کردم که من به کافئین حساسیت دارم

2. He is hypersensitive to what people say about him.
[ترجمه ترگمان]خیلی حساس است که مردم درباره او چه می گویند
[ترجمه گوگل]او به آنچه که مردم در مورد او می گویند بسیار حساس است

3. She's hypersensitive to any form of criticism.
[ترجمه ترگمان]خیلی حساس است نسبت به هر نوع انتقادی
[ترجمه گوگل]او به هر نوع انتقادی حساس است

4. Student teachers were hypersensitive to any criticism of their performance.
[ترجمه ترگمان]معلمان دانشجو نسبت به هر گونه انتقادی از عملکرد خود حساس بودند
[ترجمه گوگل]معلمان دانشجو به انتقاد از عملکرد آنها حساس بودند

5. He's hypersensitive to any kind of criticism.
[ترجمه ترگمان]خیلی حساس است نسبت به هر نوع criticism
[ترجمه گوگل]او به هر نوع نقد حساس است

6. Yet the peripheral zone is hypersensitive to sudden change.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، منطقه دامنه بسیار حساس برای تغییر ناگهانی است
[ترجمه گوگل]با این وجود ناحیه محیطی به تغییر ناگهانی حساس است

7. At this point we suspected that she was hypersensitive to dexamethasone and therefore withdrew the drug.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه ما مظنون بودیم که او به dexamethasone خیلی حساس است و بنابراین دارو را پس می گیرد
[ترجمه گوگل]در این نقطه ما مشکوک بودیم که او دچار حساسیت به دگزامتازون شده بود و بنابراین دارو را ترک کرد

8. He's hypersensitive about his height.
[ترجمه ترگمان]خیلی حساس و حساس است
[ترجمه گوگل]او در مورد قد خود حساسیت دارد

9. They can be touchy and hypersensitive to rejection, and their social skills are, as yet, underdeveloped.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند حساس و حساس به انکار، و مهارت های اجتماعی آن ها هنوز توسعه نیافته هستند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند حساس و حساس به رد شدن باشند و مهارت های اجتماعی آنها هنوز توسعه نیافته است

10. The positions of the six nerve-specific hypersensitive sites are summarised in figure
[ترجمه ترگمان]موقعیت شش محل حساس به اعصاب و حساس به طور خلاصه در شکل خلاصه می شود
[ترجمه گوگل]موقعیت شش مکان فوق العاده حساس به عصب در شکل زیر خلاصه می شود

11. Reforming of DNase I hypersensitive sites in Long 12 transgenic mice in a copy number dependent fashion.
[ترجمه ترگمان]اصلاح DNase من در مدت طولانی ۱۲ موش های ژن پیوندی را به روش وابسته به یک نسخه کپی می کنند
[ترجمه گوگل]اصلاح سایت های حساس به DNase I در موش های ترانسژنیک Long 12 به شکل وابسته به تعداد کپی

12. Probably the most common lesion in dogs made hypersensitive by previous exposure is pedal dermatitis, affecting particularly the inter-digital skin.
[ترجمه ترگمان]احتمالا شایع ترین ضایعه در سگ هایی که نسبت به مواجهه قبلی شدیدا حساس است، درماتیت pedal است، و به ویژه بر روی پوست بین دیجیتال تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]احتمالا شایع ترین ضایعه در سگ هایی که در معرض قرار گرفتن در معرض حساسیت قرار می گیرند، درماتیت پدال است که به ویژه پوست پوست بین دیجیتال تاثیر می گذارد

13. This is a boon for anyone who is hypersensitive to the latter solvents.
[ترجمه ترگمان]این برای هر کسی که نسبت به حلال های آلی بسیار حساس است، نعمتی است
[ترجمه گوگل]این یک رضایت برای هر کسی است که حساس به حلال های دوم است

14. Jen's doctors found that she was hypersensitive to smoke.
[ترجمه ترگمان]پزشکان جن دریافتند که خیلی حساس است تا سیگار بکشد
[ترجمه گوگل]پزشکان جن متوجه شدند که او حساسیت به سیگار کشیدن دارد

15. Her skin is hypersensitive.
[ترجمه ترگمان]پوستش خیلی حساس است
[ترجمه گوگل]پوست او فوق حساس است


کلمات دیگر: