1. the homogeneity of the japanese people contrasts with the heterogeneity of canadians
همگنی مردم ژاپن با ناهمگنی مردم کانادا مغایر است.
2. They have come to recognize the perils of homogeneity; they believe in better performance through an altered internal chemistry.
[ترجمه ترگمان]آن ها آمده اند تا خطرات همگنی را تشخیص دهند؛ آن ها به عملکرد بهتر از طریق یک شیمی داخلی تغییر یافته اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]آنها برای شناسایی خطرات همگنی آمده اند؛ آنها به عملکرد بهتر از طریق شیمی داخلی تغییر یافته اعتقاد دارند
3. Foreigners are seen to contaminate their precious homogeneity and disturb the peace.
[ترجمه ترگمان]خارجی ها دیده می شوند که همگنی گران بها را آلوده کرده و صلح را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]دیده می شود که خارجی ها همگنی گرانبها خود را آلوده کرده و صلح را تحمل می کنند
4. At this point we make use of the homogeneity and isotropy of the space.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه از همگنی و isotropy فضا استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]در این نقطه از همگنی و ایزوتراپی فضا استفاده می کنیم
5. They confirmed there was substantially greater homogeneity of demand within suburbs located near many other communities.
[ترجمه ترگمان]آن ها تایید کردند که یکنواختی بیشتری از تقاضا در حومه ها وجود دارد که در نزدیکی بسیاری از جوامع واقع شده است
[ترجمه گوگل]آنها تأیید کردند که تقریبا یکسان بودن تقاضا در حومه واقع در نزدیکی بسیاری از جوامع دیگر وجود دارد
6. But for all the spurious emphasis on homogeneity, there are also moments when everyone becomes a gaijin, an outsider.
[ترجمه ترگمان]اما برای همه تاکید نادرست نسبت به همگنی، لحظاتی وجود دارد که همه به یک بیگانه تبدیل می شوند، یک غریبه
[ترجمه گوگل]اما برای همه ی تأکیدات جعلی بر همگن بودن، لحظاتی نیز وجود دارد که همه ی آنها یک گایین، بیگانه می شود
7. Homogeneity is also desirable in the meaning of lines and arrows.
[ترجمه ترگمان]Homogeneity نیز در معنای خطوط و کمان نیز مطلوب است
[ترجمه گوگل]همگنی نیز در معنای خطوط و فلش مطلوب است
8. Stravinsky was never at home with the warm homogeneity of the string quartet.
[ترجمه ترگمان]Stravinsky هرگز در خانه با آن چهار نفری که یک ارکستر چهار نفره بود، در خانه نبود
[ترجمه گوگل]استراوینسکی هرگز در خانه با همگن بودن گرم کوارتت رشته نبود
9. The homogeneity of local politics in the 1950s and early 1960s was the exception rather than the rule.
[ترجمه ترگمان]همگنی سیاست های داخلی در دهه های ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ به جای قانون، استثنا بود
[ترجمه گوگل]همگنی سیاست های محلی در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 به جز حکومت، استثنا بود
10. Advanced dispersion technology to guaranty the homogeneity of the whole inner part.
[ترجمه ترگمان]فن آوری انتشار پیشرفته برای تضمین همگنی تمام بخش داخلی
[ترجمه گوگل]فن آوری پراکندگی پیشرفته برای اطمینان از همگنی کل بخش درونی
11. Conclusion The genetic homogeneity and the individual identity of Zmu - 1 : DHP strain is higher than DHP strain.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری همگنی ژنتیکی و هویت فردی of - ۱: کرنش dhp بیشتر از نژاد dhp است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: همگنی ژنتیکی و هویت فردی سویه Zmu-1: DHP بالاتر از سویه DHP است
12. The homogeneity and stability ofthe KTP doubler were also checked.
[ترجمه ترگمان]همگنی و ثبات ofthe doubler نیز بررسی شدند
[ترجمه گوگل]همگن بودن و ثبات KTP دوبرابر نیز مورد بررسی قرار گرفت
13. There is a remarkable homogeneity between the two companies.
[ترجمه ترگمان]یک همگنی قابل توجه بین دو شرکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]همگنی قابل توجه بین دو شرکت وجود دارد
14. Distinct genetic diversity among different strains of homogeneity was found. Zymogram phenotypes could provide reliable genetic marker in identifying near relation.
[ترجمه ترگمان]تنوع ژنتیکی در میان انواع مختلف همگنی یافت شد Zymogram phenotypes می تواند نشانگر ژنتیکی قابل اعتماد در شناسایی رابطه نزدیک باشد
[ترجمه گوگل]تنوع ژنتیکی متفاوت در میان انواع مختلف همگن بودن یافت شد فنوتیپهای زایمان میتوانند نشانگر ژنتیک قابل اطمینان را در شناسایی نزدیکی نزدیک نشان دهند
15. Preparation, homogeneity, stability and certification of reference material of camphor were studied.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی، همگنی، پایداری و گواهی نامه ماده مرجع کافور مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آماده سازی، همگن، پایداری و گواهی مواد مرجع کافور مورد مطالعه قرار گرفت