نورانی، درخشان، تابنده، تابنده شیئی که نور از آن ساطع می شود
illuminant
نورانی، درخشان، تابنده، تابنده شیئی که نور از آن ساطع می شود
انگلیسی به فارسی
نورانی، درخشان، تابنده
شیئی که نور از آن ساطع میشود
روشنایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: anything that illuminates or sheds light.
• مشابه: luminary
• مشابه: luminary
• something that lights up, something that gives off light
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] منور
جملات نمونه
1. The utility model relates to an image and illuminant device used for medical partial deep hole operations, comprising a computer a bracket 2 and a lamp cap
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی مربوط به یک تصویر و دستگاه illuminant است که برای عملیات سوراخ عمیق پزشکی و شامل یک کامپیوتر ۲ و یک درپوش لامپ مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به تصویر و دستگاه روشنایی مورد استفاده برای عملیات حفاری عمیق حفره پزشکی است که شامل یک کامپیوتر 2 براکت 2 و یک کلاه لامپ
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به تصویر و دستگاه روشنایی مورد استفاده برای عملیات حفاری عمیق حفره پزشکی است که شامل یک کامپیوتر 2 براکت 2 و یک کلاه لامپ
2. Illuminant : A body that gives out light of a definite colour temperature or spectral power distribution.
[ترجمه ترگمان]Illuminant: یک جسم که نور رنگ روشن و یا توزیع توان طیفی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]درخشان: یک بدن که نور را به یک درجه حرارت رنگ مشخص یا توزیع قدرت طیفی می دهد
[ترجمه گوگل]درخشان: یک بدن که نور را به یک درجه حرارت رنگ مشخص یا توزیع قدرت طیفی می دهد
3. This paper introduces a green light illuminant suitable for determining the speed of orthochromatic medical X-ray film.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نور سبز را برای تعیین سرعت فیلم اشعه ایکس orthochromatic معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک چراغ سبز برای تشخیص سرعت پروتز اشعه ایکس پزشکی Orthochromatic مناسب را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک چراغ سبز برای تشخیص سرعت پروتز اشعه ایکس پزشکی Orthochromatic مناسب را معرفی می کند
4. With the ceiling droplight gives priority to illuminant on illume, complementary offer illumination for local space with the desk lamp of the head of a bed.
[ترجمه ترگمان]با افزایش سقف بدهی به illuminant ها در illume، پیشنهاد مکمل برای فضای محلی با چراغ رومیزی رئیس یک تخت خواب اولویت می دهد
[ترجمه گوگل]با استفاده از سقف، droplight اولویت را به روشنایی درخشان می دهد، روشنایی مکمل برای فضای محلی با لامپ میز از سر رختکن
[ترجمه گوگل]با استفاده از سقف، droplight اولویت را به روشنایی درخشان می دهد، روشنایی مکمل برای فضای محلی با لامپ میز از سر رختکن
5. Above all method is compensatory and artificial illuminant.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه این روش compensatory و illuminant مصنوعی است
[ترجمه گوگل]بالاتر از همه روش جبران کننده و مصنوعی روشن است
[ترجمه گوگل]بالاتر از همه روش جبران کننده و مصنوعی روشن است
6. The illuminant emitting light is incepted by photoelectric cell through most grating and demonstrative grating.
[ترجمه ترگمان]The از میان میله های آهنین و demonstrative photoelectric incepted by photoelectric photoelectric photoelectric is is is is
[ترجمه گوگل]نور تابشی روشنایی توسط سلول های فوتوالکتریک از طریق اکثر شبکه های مشبک و تظاهرات به نمایش در می آید
[ترجمه گوگل]نور تابشی روشنایی توسط سلول های فوتوالکتریک از طریق اکثر شبکه های مشبک و تظاهرات به نمایش در می آید
7. Happiness And Peace Prayed Yearningly By Illuminant Reappear Through Hours, Deluging After You. . .
[ترجمه ترگمان]شادی و آرامش prayed yearningly By reappear Through Through Hours بعد از شما
[ترجمه گوگل]خوشبختی و صلح که به طور روزانه دعا می کند، با روشن شدن نور از طریق ساعت ها، پس از تو بودن را فرا می گیرد
[ترجمه گوگل]خوشبختی و صلح که به طور روزانه دعا می کند، با روشن شدن نور از طریق ساعت ها، پس از تو بودن را فرا می گیرد
8. Want to use auxiliary illuminant to build atmosphere additionally.
[ترجمه ترگمان]می خواهید از illuminant کمکی برای ایجاد فضای اضافی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]می خواهید برای استفاده از نور کمکی برای ایجاد فضای اضافی
[ترجمه گوگل]می خواهید برای استفاده از نور کمکی برای ایجاد فضای اضافی
9. In this paper, the illuminant principle and functional characters of rare earth noctilucent fibers were summarized, and then analyze its wearability and application area.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، اصل illuminant و ویژگی های عملکردی فیبرهای نادر خاکی به طور خلاصه ارائه شده اند و سپس حوزه کاربرد و کاربرد آن را تجزیه و تحلیل می کنند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اصل روشنایی و ویژگی های عملکردی فیبرهای نادر خاکی خاکی خلاصه شده و سپس پوشیدگی آن و منطقه کاربرد آن مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اصل روشنایی و ویژگی های عملکردی فیبرهای نادر خاکی خاکی خلاصه شده و سپس پوشیدگی آن و منطقه کاربرد آن مورد بررسی قرار گرفته است
10. They were illuminant, visual field, background and luminance.
[ترجمه ترگمان]آن ها illuminant، میدان دیداری، پس زمینه و روشنایی بودند
[ترجمه گوگل]آنها زمینه روشنایی، زمینه بصری، پس زمینه و روشنایی بودند
[ترجمه گوگل]آنها زمینه روشنایی، زمینه بصری، پس زمینه و روشنایی بودند
11. High illuminant efficiency, long life.
[ترجمه ترگمان]بهره وری بالا، زندگی طولانی
[ترجمه گوگل]راندمان روشنایی بالا، زندگی طولانی
[ترجمه گوگل]راندمان روشنایی بالا، زندگی طولانی
12. Luciferin, as the light-carrier substance or the energy-transfer substance, plays an indispensability role on the luminescent system of luciferase in the biology illuminant.
[ترجمه ترگمان]Luciferin، به عنوان ماده حامل نور و یا ماده انتقال انرژی، نقش indispensability را در سیستم درخشان luciferase در زیست شناسی زیست شناسی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]لوسیفرین، به عنوان ماده حامل نور و یا ماده انتقال انرژی، نقش مهمی در سیستم لومیسسیتی لوسیفراز در زیست شناسی روشنایی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]لوسیفرین، به عنوان ماده حامل نور و یا ماده انتقال انرژی، نقش مهمی در سیستم لومیسسیتی لوسیفراز در زیست شناسی روشنایی ایفا می کند
13. Desk lamp, regard the illume of the sitting room as one of illuminant, besides have illume function beyond, one designs distinctive desk lamp, it is an artwork of rare of deck sitting room more.
[ترجمه ترگمان]چراغ میز، توجه به illume اتاق نشیمن به عنوان یکی از illuminant، علاوه بر این که دارای تابع illume فراتر از یک چراغ پشت میز تحریر است، یک کار هنری در اتاق نشیمن بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]لامپ میز، نور اتاق نشیمن را به عنوان یکی از روشنایی ها در نظر می گیرد، علاوه بر کارکرد نور، فراتر از یک طراحی لامپ میز مشخص، کار هنری کمی از اتاق نشیمن عرشه بیشتر است
[ترجمه گوگل]لامپ میز، نور اتاق نشیمن را به عنوان یکی از روشنایی ها در نظر می گیرد، علاوه بر کارکرد نور، فراتر از یک طراحی لامپ میز مشخص، کار هنری کمی از اتاق نشیمن عرشه بیشتر است
14. I caught one of them. It was female because it has a somewhat small illuminant.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها را گرفتم یه زن بوده چون یه مقدار illuminant کوچیک داره
[ترجمه گوگل]من یکی از آنها را گرفتم این زن بود زیرا نور آن تا حدودی کوچک است
[ترجمه گوگل]من یکی از آنها را گرفتم این زن بود زیرا نور آن تا حدودی کوچک است
پیشنهاد کاربران
[برق و الکترونیک] افروزنده
کلمات دیگر: