• of many cultures, based on many ethnic and religious traditions
multicultural
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. We live in a multicultural society.
[ترجمه آرش] ما در یک جامعه ای زندگی میکنیم که درش چند فرهنگ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه چند فرهنگی زندگی می کنیم[ترجمه گوگل]ما در یک جامعه چند فرهنگی زندگی می کنیم
2. In a multicultural society we need to show respect for the sensibilities of others.
[ترجمه ترگمان]در یک جامعه چند فرهنگی باید نسبت به احساسات دیگران احترام بگذاریم
[ترجمه گوگل]در یک جامعه چند فرهنگی، باید احترام به احساسات دیگران را نشان دهیم
[ترجمه گوگل]در یک جامعه چند فرهنگی، باید احترام به احساسات دیگران را نشان دهیم
3. In a multicultural society is it not anomalous to have a blasphemy law which only protects one religious faith?
[ترجمه ترگمان]در یک جامعه چند فرهنگی، داشتن یک قانون توهین به مقدسات غیر عادی نیست که تنها از یک دین مذهبی محافظت می کند؟
[ترجمه گوگل]در یک جامعه چند فرهنگی، قانون نافرمانی که تنها از یک ایمان مذهبی محافظت می کند، بی اهمیت است؟
[ترجمه گوگل]در یک جامعه چند فرهنگی، قانون نافرمانی که تنها از یک ایمان مذهبی محافظت می کند، بی اهمیت است؟
4. Britain is increasingly a multicultural society.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به طور فزاینده ای یک جامعه چند فرهنگی است
[ترجمه گوگل]بریتانیا به طور فزاینده ای یک جامعه چند فرهنگی است
[ترجمه گوگل]بریتانیا به طور فزاینده ای یک جامعه چند فرهنگی است
5. The Gold Rush produced, for instance, the most multicultural society the United States had ever seen.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، Rush Gold، the جامعه ای که ایالات متحده تا به حال دیده بود، تولید شد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، طلای راش، جامعه ی چند فرهنگی را که ایالات متحده تا به حال دیده بود، تولید کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، طلای راش، جامعه ی چند فرهنگی را که ایالات متحده تا به حال دیده بود، تولید کرد
6. Few described teaching methods in much detail and multicultural education and equal opportunities rarely received much attention.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از روش های تدریس در جزییات بیشتر و تحصیلات چند فرهنگی و فرصت های برابر به ندرت مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از روش های تدریس شرح داده شده در مورد جزئیات و آموزش چند فرهنگی و فرصت های برابر به ندرت مورد توجه زیادی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از روش های تدریس شرح داده شده در مورد جزئیات و آموزش چند فرهنگی و فرصت های برابر به ندرت مورد توجه زیادی قرار گرفته است
7. Our society is multicultural and one particular group is undeniably underachieving - black children.
[ترجمه ترگمان]جامعه ما چند فرهنگی است و یک گروه خاص بدون شک بچه های سیاه underachieving است
[ترجمه گوگل]جامعه ما چند فرهنگی است و یک گروه خاص به طور غیرقابل اطمینان کم اهمیت است - کودکان سیاه پوست
[ترجمه گوگل]جامعه ما چند فرهنگی است و یک گروه خاص به طور غیرقابل اطمینان کم اهمیت است - کودکان سیاه پوست
8. When considering why mathematics should reflect our multicultural society, a wide range of reasons can be identified.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با در نظر گرفتن این که چرا ریاضیات باید جامعه چند فرهنگی ما را منعکس کند، طیف گسترده ای از دلایل می تواند شناسایی شود
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن اینکه چرا ریاضیات باید جامعه چند فرهنگی ما را انعکاس دهد، طیف وسیعی از دلایل را می توان شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن اینکه چرا ریاضیات باید جامعه چند فرهنگی ما را انعکاس دهد، طیف وسیعی از دلایل را می توان شناسایی کرد
9. In the multiracial, multicultural society which the United Kingdom has become, there are adjustments to be made on all sides.
[ترجمه ترگمان]در جامعه چند نژادی و چند نژادی که بریتانیا تبدیل به آن شده است، تنظیماتی وجود دارد که باید از همه طرف ایجاد شود
[ترجمه گوگل]در جامعه چند نژادی و چند فرهنگی که انگلستان تبدیل شده است، اصلاحات در همه طرف ها صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]در جامعه چند نژادی و چند فرهنگی که انگلستان تبدیل شده است، اصلاحات در همه طرف ها صورت می گیرد
10. He also dealt with the issues of multicultural education and equal opportunities.
[ترجمه ترگمان]او همچنین با مسائل آموزش چند فرهنگی و فرصت های برابر سروکار داشت
[ترجمه گوگل]او همچنین با مسائل آموزش چند فرهنگی و فرصت های برابر مواجه است
[ترجمه گوگل]او همچنین با مسائل آموزش چند فرهنگی و فرصت های برابر مواجه است
11. I planned my own units, gave homework, implemented multicultural education.
[ترجمه ترگمان]من واحدهای خودم را برنامه ریزی کردم، تکالیفم را انجام دادم، آموزش چندفرهنگی را اجرا کردم
[ترجمه گوگل]من واحدهای خود را برنامه ریزی کردم، به انجام تکالیف، آموزش و پرورش چند فرهنگی را انجام دادم
[ترجمه گوگل]من واحدهای خود را برنامه ریزی کردم، به انجام تکالیف، آموزش و پرورش چند فرهنگی را انجام دادم
12. The new Western is also more multicultural.
[ترجمه ترگمان]غرب جدید هم چند فرهنگی است
[ترجمه گوگل]غرب جدید نیز چند فرهنگی است
[ترجمه گوگل]غرب جدید نیز چند فرهنگی است
13. The kids get a multicultural education, and that can't be bad.
[ترجمه ترگمان]بچه ها یک آموزش چند فرهنگی به دست می آورند و این بد نیست
[ترجمه گوگل]بچه ها آموزش های چند فرهنگی دریافت می کنند و نمی توانند بد باشند
[ترجمه گوگل]بچه ها آموزش های چند فرهنگی دریافت می کنند و نمی توانند بد باشند
14. No other school is more multicultural than Hunter, and the differences are exciting rather than frightening.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرسه دیگری more از شکارچی نیست، و تفاوت ها بیشتر هیجان انگیز هستند تا ترساندن
[ترجمه گوگل]هیچ مدرسه دیگر چند فرهنگی نسبت به شکارچی نیست، و تفاوت ها به جای ترساندن هیجان انگیز است
[ترجمه گوگل]هیچ مدرسه دیگر چند فرهنگی نسبت به شکارچی نیست، و تفاوت ها به جای ترساندن هیجان انگیز است
15. The adviser responsible for multicultural education took this view.
[ترجمه ترگمان]مشاور آموزشی چندفرهنگی این دیدگاه را پذیرفت
[ترجمه گوگل]مشاور متخصص آموزش های چند فرهنگی این دیدگاه را پذیرفت
[ترجمه گوگل]مشاور متخصص آموزش های چند فرهنگی این دیدگاه را پذیرفت
پیشنهاد کاربران
چند فرهنگی
کلمات دیگر: