مستانه، مست وار
drunkenly
مستانه، مست وار
انگلیسی به فارسی
مستی
انگلیسی به انگلیسی
• in a drunken manner, as one intoxicated
جملات نمونه
1. The man lurched drunkenly out of the pub.
[ترجمه ترگمان]مرد تلوتلو خوران از میخانه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]این مرد به طور مستقل از غرفه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]این مرد به طور مستقل از غرفه بیرون رفت
2. He staggered drunkenly toward the door.
[ترجمه ترگمان]تل و تل و خوران به سوی در رفت
[ترجمه گوگل]او به طور مستقل به سمت درب حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او به طور مستقل به سمت درب حرکت کرد
3. He staggered drunkenly to his feet.
[ترجمه ترگمان]تل و تل و خوران روی پاهایش تلوتلو می خورد
[ترجمه گوگل]او مستی به پاهای خود چرخاند
[ترجمه گوگل]او مستی به پاهای خود چرخاند
4. One night Bob stormed drunkenly into her house.
[ترجمه ترگمان]یک شب باب با stormed مستانه وارد خانه او شد
[ترجمه گوگل]یک شب باب مستقیما به خانه اش حمله کرد
[ترجمه گوگل]یک شب باب مستقیما به خانه اش حمله کرد
5. The old man staggered drunkenly to his feet.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد تل و تل و خوران روی پاهایش تلوتلو می خورد
[ترجمه گوگل]پیرمرد مستی به پاهای خود ضربه زد
[ترجمه گوگل]پیرمرد مستی به پاهای خود ضربه زد
6. Some come buzzing drunkenly off the ceiling, motor around loudly, and butt against the light.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها مست و مست از سقف بیرون می ایند و با صدای بلند موتور را روشن می کنند و به نور نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها می آیند از سقف مستقل می کنند، موتور در اطراف با صدای بلند، و لب به لب در برابر نور
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها می آیند از سقف مستقل می کنند، موتور در اطراف با صدای بلند، و لب به لب در برابر نور
7. He tottered drunkenly to his feet and reached inside his jacket.
[ترجمه ترگمان]تلوتلو خوران روی پاهایش تلو تلو خورد و دستش را به داخل کتش برد
[ترجمه گوگل]او مستی به پاهای خود رسیده و به داخل کت خود رسیده است
[ترجمه گوگل]او مستی به پاهای خود رسیده و به داخل کت خود رسیده است
8. Donny swayed drunkenly as he walked back to his car.
[ترجمه ترگمان]دانی که مستانه تلوتلو می خورد و به طرف اتومبیلش می رفت، مست می شد
[ترجمه گوگل]وقتی که او به ماشینش راه می رفت، مستی مست کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که او به ماشینش راه می رفت، مستی مست کرد
9. Defying gravity, wrecked buildings leaned drunkenly over the forlorn rubble-filled streets.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های درهم ریخته، ساختمان های متلاشی شده و درهم و برهم، از میان کوچه های پر از ویرانه های متروک خم شده بودند
[ترجمه گوگل]انفجار گرانشی، ساختمان های خراب شده مستقیما بر سر خیابان های پر از قلع قلع شده بود
[ترجمه گوگل]انفجار گرانشی، ساختمان های خراب شده مستقیما بر سر خیابان های پر از قلع قلع شده بود
10. The photo appears, the boys standing drunkenly at an angle, inert and bleached, the fish in darkness.
[ترجمه ترگمان]عکس ظاهر می شود، بچه ها در زاویه ای، بی اثر و سفید ایستاده اند، ماهی در تاریکی
[ترجمه گوگل]عکس به نظر می رسد، پسران دائمی در حال زاویه، بی حوصله و bleached، ماهی در تاریکی ایستاده است
[ترجمه گوگل]عکس به نظر می رسد، پسران دائمی در حال زاویه، بی حوصله و bleached، ماهی در تاریکی ایستاده است
11. On his way drunkenly from the pub to the wood one night he fell down a railway embankment on to the line.
[ترجمه ترگمان]یک شب مست از میخانه به جنگل رفت و یک شب از خاکریز خط آهن افتاد و به خط آهن پرداخت
[ترجمه گوگل]در راه خود مستی از یک حیاط به چوب به یک شب، آن را به یک خط راه آهن سقوط کرد
[ترجمه گوگل]در راه خود مستی از یک حیاط به چوب به یک شب، آن را به یک خط راه آهن سقوط کرد
12. Lethally sharp walls to drunkenly stumble into; winding narrow staircases with no fire exits – it all screams "Death Trap", but I guess that is the point.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای تیز و تیز به drunkenly سکندری خوران سکندری خوران وارد می شوند؛ از پلکان تنگ و باریکی که هیچ خروجی خروجی وجود ندارد - همه آن فریاد مرگ، تله مرگ است، اما فکر می کنم منظور همین باشد
[ترجمه گوگل]دیوارهای تند و تیز به مستی به کمال رسیدن؛ راه پله های باریک را با هیچ خروجی آتش نمی گیریم - همه آن ها فریاد مرگ را می کشند، اما من حدس می زنم این نقطه است
[ترجمه گوگل]دیوارهای تند و تیز به مستی به کمال رسیدن؛ راه پله های باریک را با هیچ خروجی آتش نمی گیریم - همه آن ها فریاد مرگ را می کشند، اما من حدس می زنم این نقطه است
13. One house teetered drunkenly, half in half out of the sea.
[ترجمه ترگمان]یک خانه مثل مست ها و نیمه مست در نیمه راه دریا تلوتلو می خورد
[ترجمه گوگل]یک خانه مستی مست، نیمی از نیمی از دریا
[ترجمه گوگل]یک خانه مستی مست، نیمی از نیمی از دریا
14. The two men stood glaring drunkenly at each other while the crowd looked on with amusement.
[ترجمه ترگمان]دو مرد در حالی که مردم مست و خندان به یکدیگر خیره شده بودند در حالی که جمعیت سرگرم تفریح و تفریح به نظر می آمدند، ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]دو مرد در حال تماشای مستی یکدیگر بودند در حالی که جمعیت با تفریح تماشا کرد
[ترجمه گوگل]دو مرد در حال تماشای مستی یکدیگر بودند در حالی که جمعیت با تفریح تماشا کرد
15. He weaved drunkenly to the door.
[ترجمه ترگمان]مستانه به سوی در رفت
[ترجمه گوگل]او به مستی به درون می کوبید
[ترجمه گوگل]او به مستی به درون می کوبید
پیشنهاد کاربران
مست و یا علق
کلمات دیگر: