کلمه جو
صفحه اصلی

browbeaten

انگلیسی به فارسی

برادرم، تشر زدن، نهیب زدن به


انگلیسی به انگلیسی

• someone who is browbeaten has been bullied so much that they have become quiet, obedient, and depressed.

جملات نمونه

1. Don't be browbeaten into working more hours than you want.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از چیزی که تو بخواهی، به کار مشغول نشو
[ترجمه گوگل]به ساعات بیشتری از ساعت کاری دست نزنید

2. I won't be browbeaten into accepting your proposals.
[ترجمه ترگمان]من با پیشنهاد شما به قبول پیشنهادها شما وارد نمی شوم
[ترجمه گوگل]من به پذیرش پیشنهادهایم نخواهم رسید

3. And his bottom-of-the-table Forest side looked similarly browbeaten after slipping to their ninth defeat of the season.
[ترجمه ترگمان]و قسمت پایین جنگل پشت سر هم بعد از سر خوردن به نهمین شکست این فصل، browbeaten به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]و سمت پایین آن از سوی میزبان جنگل به نظر می رسد پس از لغزش به شکست نهم فصل

4. The miners were browbeaten into working in a part of the mine that the company knew to be dangerous.
[ترجمه ترگمان]معدنچیان در بخشی از معدن مشغول به کار بودند که شرکت می دانست خطرناک است
[ترجمه گوگل]معدنچیان به بخشی از معدن کار می کردند که شرکت می دانست که خطرناک است

5. Why was I always suffering, always browbeaten, always accused, for ever condemned?
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه رنج می کشیدم، همیشه متهم می شدم، همیشه متهم می شدم؟
[ترجمه گوگل]چرا همیشه من همیشه رنج می کشیدم، همیشه از دست دادم، همیشه متهم شدم، تا همیشه محکوم شدم؟

6. They were browbeaten into accepting the offer.
[ترجمه ترگمان]آن ها به من اجازه دادند که پیشنهاد را بپذیرم
[ترجمه گوگل]آنها به پذیرش این پیشنهاد پیوسته بودند

7. Modern other people sheds an activity to had browbeaten to environmental influence to our daily life.
[ترجمه ترگمان]افراد دیگر فعالیتی را رها می کنند تا تاثیر محیطی بر زندگی روزمره ما داشته باشند
[ترجمه گوگل]افراد مدرن دیگر فعالیت خود را به نفوذ محیط زیست به زندگی روزمره ما انجام می دهند

8. Thereupon, finding Tess unfairly browbeaten, the husbands and lovers tried to make peace by defending her.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، متوجه شد که تس دور و بر او، شوهر و عاشقان، سعی کردند با دفاع از او صلح کنند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، پیدا کردن تس بی عدالتی به دست آورد، شوهر و عاشق تلاش برای ایجاد صلح با دفاع از او تلاش کردند

9. For a few moments she felt nineteen again, unsure and nervous, easily browbeaten because she had very little self-confidence.
[ترجمه ترگمان]برای چند لحظه دوباره احساس کرد که نوزده سال دارد، مطمئن و عصبی است، به این دلیل که اعتماد به نفس چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]برای چند لحظه او نوزده دوباره احساس کرد، مطمئن و عصبی، به راحتی از دست داده، زیرا او اعتماد به نفس بسیار کمی داشت

10. I really didn't want to make this speech -- I was browbeaten into it by my colleagues.
[ترجمه ترگمان]من واقعا نمی خواستم این سخنرانی رو انجام بدم - از طرف همکارام به این موضوع اشاره کردم
[ترجمه گوگل]من واقعا نمی خواستم این سخنرانی را انجام دهم - توسط همکاران من به آن دست یافتم

11. Look in Professor Meng Xiangqing, western overmeasure capability of network espionage warfare, "Network technology of China has not browbeaten the ability of his country. "
[ترجمه ترگمان]به پروفسور منگ Xiangqing، قابلیت overmeasure غربی جنگ جاسوسی شبکه نگاه کنید، \" فن آوری شبکه چین توانایی کشورش را تضعیف نکرده است \"
[ترجمه گوگل]نگاهی به پروفسور منگ Xiangqing، توانایی غلبه بر غربی از جنگ جاسوسی شبکه، 'فن آوری شبکه از چین توانایی کشور خود را نداشته است '

12. Mr Obama's softly - softly tour Middle Kingdom suggests he knows Beijing cannot be browbeaten.
[ترجمه ترگمان]یک تور تور آرام آقای اوباما نشان می دهد که او می داند پکن نمی تواند browbeaten باشد
[ترجمه گوگل]سفر خاورمیانه آقای اوباما نشان می دهد که او می داند که پکن نمی تواند از بین برود


کلمات دیگر: