عموما
communally
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in a communal manner (pertaining to collective use and ownership)
جملات نمونه
1. Meals are taken communally with other guests in the dining-room. Private bathrooms and toilets are unheard of.
[ترجمه ترگمان]غذاها با سایر میهمانان در اتاق غذا خوری تقسیم می شوند حمام و توالت خصوصی بی سابقه هستند
[ترجمه گوگل]غذا ها با دیگر مهمانان در اتاق غذاخوری به اشتراک گذاشته می شوند خصوصیات حمام و توالت بی سابقه است
[ترجمه گوگل]غذا ها با دیگر مهمانان در اتاق غذاخوری به اشتراک گذاشته می شوند خصوصیات حمام و توالت بی سابقه است
2. Only when the means of production were communally owned would classes disappear.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که وسایل تولید در آن شرکت داشتند، طبقات به تدریج ناپدید می شدند
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که وسایل تولیدی به صورت جمعی در اختیار داشتند، طبقات ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که وسایل تولیدی به صورت جمعی در اختیار داشتند، طبقات ناپدید می شوند
3. Meals are taken communally in the dining room.
[ترجمه ترگمان]غذا در اتاق ناهار خوری مصرف می شود
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی در اتاق غذاخوری به طور عمومی مصرف می شود
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی در اتاق غذاخوری به طور عمومی مصرف می شود
4. Will you be cooking for yourself, communally or in turns?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید برای خودتان آشپزی کنید، یا به نوبت؟
[ترجمه گوگل]آیا برای خودت پخت و پز می کنی، به صورت جمعی یا به نوبت؟
[ترجمه گوگل]آیا برای خودت پخت و پز می کنی، به صورت جمعی یا به نوبت؟
5. The property was owned communally.
[ترجمه ترگمان]این ملک متعلق به communally بود
[ترجمه گوگل]ملک متعلق به ملک بود
[ترجمه گوگل]ملک متعلق به ملک بود
6. In winter, rooks roost communally with jackdaws.
[ترجمه ترگمان]در زمستان، زاغان همراه با jackdaws
[ترجمه گوگل]در زمستان، گاوها به طور جمعی با ژاکت می پوشند
[ترجمه گوگل]در زمستان، گاوها به طور جمعی با ژاکت می پوشند
7. Quite often customers will order dishes communally.
[ترجمه ترگمان]اغلب مشتری ها سفارش غذا می دهند
[ترجمه گوگل]اغلب مشتریان ظروف سفارشی می کنند
[ترجمه گوگل]اغلب مشتریان ظروف سفارشی می کنند
8. Firing the wood kiln communally, using others kilns, exposed me to how others work and fire showing the secrets behind a multitude of ceramic materials.
[ترجمه ترگمان]تیراندازی با کوره wood، با استفاده از کوره ها، مرا در معرض دید قرار داد که چطور دیگران کار می کنند و آتش پشت توده ای از مواد سرامیک را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سوزاندن کوره های چوبی به طور کلی، با استفاده از کوره های دیگر، من را به چگونگی کار دیگران و آتش نشان دادن اسرار پشت بسیاری از مواد سرامیکی
[ترجمه گوگل]سوزاندن کوره های چوبی به طور کلی، با استفاده از کوره های دیگر، من را به چگونگی کار دیگران و آتش نشان دادن اسرار پشت بسیاری از مواد سرامیکی
9. No Clean Plate Club: Eating communally with family style plates encourages less overeating.
[ترجمه ترگمان]کلاب صفحه تمیز: خوردن communally با صفحات سبک خانوادگی، پر خوری کم تر را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]هیچ باشگاه تمیز کننده غذا به طور کلی با غذاهای سبک خانواده ترجیح می دهد بیش از حد شسته شود
[ترجمه گوگل]هیچ باشگاه تمیز کننده غذا به طور کلی با غذاهای سبک خانواده ترجیح می دهد بیش از حد شسته شود
10. The mills were owned communally.
[ترجمه ترگمان]کارگاه چوب بری به کار رفته بود
[ترجمه گوگل]کارخانه ها به طور کلی متعلق به شرکت
[ترجمه گوگل]کارخانه ها به طور کلی متعلق به شرکت
11. In the arable fields the same crops were grown throughout a field and the task of harvesting was undertaken communally.
[ترجمه ترگمان]در زمین های زراعی همان محصولات در سراسر زمین کشت شدند و کار برداشت communally انجام شد
[ترجمه گوگل]در مزارع زراعی، محصولات مشابهی در طول یک مزرعه کشت شد و وظیفه برداشت به طور کلی انجام شد
[ترجمه گوگل]در مزارع زراعی، محصولات مشابهی در طول یک مزرعه کشت شد و وظیفه برداشت به طور کلی انجام شد
12. The women actually had rather strong ties, since they spent much of their time doing household tasks communally outside.
[ترجمه ترگمان]زنان در واقع پیوندهای قوی داشتند، زیرا بسیاری از اوقات خود را صرف انجام کاره ای خانگی در خارج از خانه می کردند
[ترجمه گوگل]زنان در واقع روابط قوی داشتند، زیرا بیشتر زمان خود را صرف انجام وظایف خانگی در خارج از کشور می کردند
[ترجمه گوگل]زنان در واقع روابط قوی داشتند، زیرا بیشتر زمان خود را صرف انجام وظایف خانگی در خارج از کشور می کردند
13. As often as not, land reforms consist of turning large privately owned farms into state-or communally owned cooperatives.
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، اصلاحات ارضی از تبدیل مزارع مالکیت خصوصی به تعاونی دولتی یا communally تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، اصلاحات ارضی شامل تبدیل مزارع بزرگ خصوصی به تعاونی های دولتی یا دولتی می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب اوقات، اصلاحات ارضی شامل تبدیل مزارع بزرگ خصوصی به تعاونی های دولتی یا دولتی می شود
14. But there’s a difference between television, which many of the guys have to watch communally, and a magazine that’s theirs.
[ترجمه ترگمان]اما تفاوتی بین تلویزیون وجود دارد، که بسیاری از افراد مجبورند communally را تماشا کنند، و مجله ای که مال آن ها است
[ترجمه گوگل]اما بین تلویزیون تفاوت وجود دارد که بسیاری از بچه ها باید به طور کامل تماشا کنند و مجله ای که آنها هستند
[ترجمه گوگل]اما بین تلویزیون تفاوت وجود دارد که بسیاری از بچه ها باید به طور کامل تماشا کنند و مجله ای که آنها هستند
کلمات دیگر: