کلمه جو
صفحه اصلی

multiparty

انگلیسی به انگلیسی

• having more than one political party

جملات نمونه

1. japan's transition to a multiparty democracy was fast
ورتش ژاپن به سوی یک دموکراسی چند حزبی سریع بود.

2. These are the country's first multiparty elections.
[ترجمه ترگمان]این اولین انتخابات چند حزبی کشور است
[ترجمه گوگل]این اولین انتخابات چند حزبی در کشور است

3. The officers promise a return to multiparty rule.
[ترجمه ترگمان]این افسران وعده بازگشت به قانون چند حزبی را داده اند
[ترجمه گوگل]افسران قول بازگشت به حکومت چند حزبی می کنند

4. Despite the plans to introduce a multiparty system, government sources confirmed that new parties would remain banned until further notice.
[ترجمه ترگمان]با وجود این طرح ها برای معرفی سیستم چند حزبی، منابع دولتی تایید کردند که احزاب جدید تا اطلاع ثانوی به فعالیت خود ادامه خواهند داد
[ترجمه گوگل]با وجود برنامه ای برای معرفی یک سیستم چند حزبی، منابع دولتی تایید کردند که احزاب جدید تا اطلاع قبلی ممنوع می شوند

5. Elsewhere socialist parties have had to compete in multiparty and proportional electoral systems and usually share power in government.
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، احزاب سوسیالیست باید در سیستم های انتخاباتی چند حزبی و متناسب رقابت کنند و معمولا قدرت را در دولت به اشتراک می گذارند
[ترجمه گوگل]احزاب سوسیالیست دیگر مجبور بودند در سیستم های انتخاباتی چند حزبی و متناسب رقابت کنند و معمولا قدرت را در دولت به اشتراک می گذارند

6. Some parties had called for a national multiparty conference to be held first.
[ترجمه ترگمان]برخی از احزاب خواستار برگزاری یک کنفرانس چند حزبی ملی شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از احزاب خواستار برگزاری کنفرانس چند حزبی برای اولین بار شدند

7. Two demonstrations in support of multiparty democracy had been held on Dec. 10 and Dec. 3
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۰ دسامبر، دو تظاهرات در حمایت از دموکراسی چند حزبی برگزار گردید
[ترجمه گوگل]دو تظاهرات در حمایت از دموکراسی چند حزبی در تاریخ 10 دسامبر و 3 دسامبر برگزار شد

8. Political reforms adopted in 1990 provided for a multiparty system of government and a 79-member National Assembly.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات سیاسی که در سال ۱۹۹۰ تصویب شد برای سیستم چند حزبی دولت و مجلس ملی ۷۹ نفره ارائه شد
[ترجمه گوگل]اصلاحات سیاسی که در سال 1990 تصویب شد، سیستم حکومتی چند حزبی و یک مجلس ملی 79 عضو را تأسیس کرد

9. The new party was setting its sights on multiparty federal elections expected by the end of the year.
[ترجمه ترگمان]این حزب جدید نظر خود را در مورد انتخابات چند حزبی فدرال که انتظار می رود تا پایان سال برگزار شود، داشت
[ترجمه گوگل]حزب جدید اهداف خود را در انتخابات چند حزبی فدرال قرار داد تا پایان سال جاری

10. They would be the first free multiparty elections since 194
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین انتخابات چند حزبی آزاد از زمان ۱۹۴ است
[ترجمه گوگل]آنها از سال 194 اولین انتخابات چند حزبی هستند

11. Multiparty "transaction" processing occurs within enterprises that use their own internal transaction and workflow models to manage operations and conversations with multiple participants.
[ترجمه ترگمان]پردازش \"تراکنش\" چند گروهی در شرکت هایی رخ می دهد که از تراکنش های داخلی خود و مدل های جریان کار برای مدیریت عملیات ها و مکالمات با شرکت کنندگان چندگانه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]پردازش «معامله چند جانبه» در شرکتهایی که از معامله داخلی و معیارهای گردش کار خود برای مدیریت عملیات و گفتگو با شرکتکنندگان چندگانه استفاده می کنند، رخ می دهد

12. Calls for a multiparty democracy remain taboo, but not much else.
[ترجمه ترگمان]درخواست دموکراسی چند حزبی ممنوع است، اما چیز دیگری نیست
[ترجمه گوگل]فراخوان برای دموکراسی چند حزبی باقی مانده است تابو، اما خیلی چیز دیگری نیست

13. Also in accordance with the agreement, the government gazette announced that a multiparty system had come into effect on May
[ترجمه ترگمان]همچنین براساس این قرارداد، دولت اعلام کرد که سیستم چند حزبی در ماه می اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]همچنین طبق توافق نامه، خبرنامه دولت اعلام کرد که سیستم چند حزبی در ماه مه به اجرا درآمد

14. A dominant party can eventually lose support and become a competitor in a multiparty system.
[ترجمه ترگمان]یک حزب حاکم در نهایت می تواند حمایت خود را از دست داده و در یک سیستم چند حزبی رقیب شود
[ترجمه گوگل]حزب غالب می تواند در نهایت از حمایت از دست رفته و در یک سیستم چند حزبی رقابت کند

15. This would clear the way for the creation of a multiparty system in the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]این مساله راه را برای ایجاد یک سیستم چند حزبی در اتحاد جماهیر شوروی روشن می سازد
[ترجمه گوگل]این راه راه ایجاد یک سیستم چند حزبی در اتحاد جماهیر شوروی را روشن می کند

پیشنهاد کاربران

چند جانبه

چند حزبی


کلمات دیگر: