کلمه جو
صفحه اصلی

art gallery

انگلیسی به فارسی

گالری هنر، نگارخانه هنری


انگلیسی به انگلیسی

• room or place where works of art are displayed

جملات نمونه

1. The Art Gallery of Ontario has the world's largest collection of sculptures by Henry Moore.
[ترجمه ترگمان]گالری هنری اونتاریو بزرگ ترین مجموعه از مجسمه ها توسط هنری مور دارد
[ترجمه گوگل]گالری هنری انتاریو بزرگترین مجموعه مجسمه های هنری مور جهان است

2. He frequently exhibits at the art gallery.
[ترجمه ترگمان]او بارها در گالری هنر نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]او اغلب در گالری هنری نمایش می دهد

3. He refuses to set foot in an art gallery.
[ترجمه شهاب] او خودداری میکند از پاگذاشتن در گالری هنر
[ترجمه ترگمان]او از گذاشتن پا در گالری هنری خودداری می کند
[ترجمه گوگل]او از پا در یک گالری هنری رد می کند

4. The town boasts a world-famous art gallery.
[ترجمه ترگمان]این شهر به گالری هنری مشهور دنیا می بالد
[ترجمه گوگل]این شهر دارای یک گالری هنری معروف جهان است

5. The painters met, appropriately enough, in an art gallery .
[ترجمه ترگمان]نقاشان در یک گالری هنری به حد کافی با هم آشنا شدند
[ترجمه گوگل]نقاشان به اندازه کافی مناسب در یک گالری هنری ملاقات کردند

6. The Frick is an art gallery in New York.
[ترجمه ترگمان]فریک فر یک گالری هنری در نیویورک است
[ترجمه گوگل]فریک یک گالری هنری در نیویورک است

7. It is hoped that the new art gallery will be a big draw for visitors.
[ترجمه ترگمان]امید می رود که گالری جدید هنر نقاشی بزرگی برای بازدیدکنندگان باشد
[ترجمه گوگل]امید است که گالری هنری جدید یک بازدید کننده بزرگ باشد

8. Laura landed a plum job with a smart art gallery.
[ترجمه ترگمان]لورا یه شغل عالی داشت با یه گالری هنری باهوش
[ترجمه گوگل]لورا با یک گالری هنری هوشمند یک کار آلباله را انجام داد

9. Just a stone's throw away is the City Art Gallery.
[ترجمه ترگمان]فقط یک پرتاب سنگی به دور گالری هنر شهر است
[ترجمه گوگل]فقط یک پرتاب سنگ از شهر گالری هنر است

10. The exhibition transfers to York City Art Gallery on 23rd January.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه در بیست و سوم ژانویه به گالری هنری شهر نیویورک انتقال یافت
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه در 23 ژانویه به گالری هنری شهر نیویورک منتقل می شود

11. A new art gallery will give a boost to this ailing industrial city.
[ترجمه ترگمان]یک گالری هنری جدید باعث رونق این شهر صنعتی رنجور خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک گالری هنری جدید به این شهر صنعت بیمارستانی افزوده است

12. The art gallery waives admission charges on Sundays.
[ترجمه ترگمان]نگارخانه هنری روزه ای یکشنبه از هزینه های پذیرش چشم پوشی کرده است
[ترجمه گوگل]گالری هنری از اتهام پذیرش در روزهای یکشنبه ها اجتناب می کند

13. There was a fire in the art gallery and several of the paintings were destroyed.
[ترجمه ترگمان]یک آتش سوزی در گالری هنری رخ داد و چند تابلو از نقاشی ها نابود شدند
[ترجمه گوگل]در گالری هنری یک آتش سوزی وجود داشت و تعدادی از نقاشی ها نابود شدند

14. So I hired him to run the art gallery.
[ترجمه ترگمان]واسه همین استخدامش کردم که گالری هنر رو اداره کنه
[ترجمه گوگل]بنابراین من او را استخدام کردم تا گالری هنری را اجرا کنم

15. At the Brighton Museum and Art Gallery there is a show which marks a milestone in this struggle.
[ترجمه ترگمان]در موزه Brighton و گالری هنر نمایشی است که نقطه عطفی در این مبارزه است
[ترجمه گوگل]در موزه و گالری هنر برتون، یک نمایش است که نقطه عطفی در این مبارزه است

پیشنهاد کاربران

گالری نقاشی

گالری هنر

گاری هنری
گاری نقاشی

گالری

A being very you can go to look at painting and other art

A place where you can go to see paintings and other art


کلمات دیگر: