کلمه جو
صفحه اصلی

prettiness


قشنگى، زیبایى عاریتى، چیز قشنگ

انگلیسی به فارسی

زیبایی


انگلیسی به انگلیسی

• beauty, physical attractiveness, state of having an attractive appearance

جملات نمونه

1. People commented on the prettiness of the cottage.
[ترجمه ترگمان]مردم درباره زیبایی کلبه می گفتند
[ترجمه گوگل]مردم در زیبایی کلبه نظر دادند

2. Her prettiness had been much admired.
[ترجمه ترگمان]زیبایی اش بیش از این مورد تحسین و ستایش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]زیبایی او بسیار تحسین شده بود

3. Prettiness, elegance, virtuosity are out.
[ترجمه ترگمان]prettiness، ظرافت، استعداد هنرپیشگی در کار است
[ترجمه گوگل]ظرافت، ظرافت، وفاداری خارج می شوند

4. Her prettiness, wax - like in its quality, fascinated him; her indifference aroused perhaps his combative soul.
[ترجمه ترگمان]زیبایی اش، واکس زدن با کیفیت آن، او را مجذوب کرده بود بی تفاوتی او شاید روح combative را برمی انگیخت
[ترجمه گوگل]زیبایی او، موم - مانند کیفیت آن، او را جذاب؛ بی تفاوتی او باعث ایجاد روحیه مبارزات شد

5. Such youth and prettiness reacted upon him more subtly than wine.
[ترجمه ترگمان]چنین جوانی و زیبایی اش بیش از شراب به او واکنش نشان می دادند
[ترجمه گوگل]چنین جوانانی و دوست داشتنی بر او واکنش نشان دادند تا از شراب

6. She said. 'All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid .
[ترجمه ترگمان]او گفت: تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه گوگل]او گفت 'تمام زیبایی های من از او می آید، و او تنها یک مرد لبنی بود

7. All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid.
[ترجمه ترگمان]تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه گوگل]تمام زیبایی های من از او می آید، و او تنها یک مرد لبنی بود

8. Prettiness makes no pottage.
[ترجمه ترگمان] prettiness \"بدون\" pottage \"کار نمیکنه\"
[ترجمه گوگل]Prettiness هیچ خمیردندان ندارد

9. His eyes were wide-set, and his long face was fair-skinned: seen from certain angles it had an almost feminine prettiness.
[ترجمه ترگمان]چشمانش گشاد شده بودند و صورت دراز او کاملا تیره بود؛ از زوایای خاصی دیده می شد که زیبایی زنانه داشت
[ترجمه گوگل]چشمان او وسیع بود و چهره ی طولانیش، عادت پوستی بود که از زوایای مختلف دیده می شد که تقریبا زنانه بود

10. There still faintly beamed from the woman's features theand even the prettiness, of her youth.
[ترجمه ترگمان]هنوز از چهره آن زن، حتی زیبایی جوانی که در آن دیده می شد، می درخشید
[ترجمه گوگل]هنوز هم از ویژگی های زن و حتی زیبایی، جوانان او کم رنگ است

11. As the Lesser Benefic, Venus rules beauty, and its physical attributes are good looks, prettiness, dimples, softness, roundness, and a tendency to put on weight.
[ترجمه ترگمان]به عنوان the Lesser، ونوس زیبایی را قوانین می کند، و ویژگی های فیزیکی آن، ظاهر خوب، زیبایی، فرورفتگی شل، نرمی، گردی و تمایل به کاهش وزن هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان Less Benefic، زهره زیبایی را اداره می کند و ویژگی های فیزیکی آن ظاهر خوب، زیبایی، کمرنگ، نرمی، گردن و گرایش به وزن است

12. He hated the superficiality, the neon glamour and the cheap prettiness of life in L. A.
[ترجمه ترگمان]او از the، زرق و برق نئون و زیبایی ارزان زندگی در لیتر متنفر بود الف
[ترجمه گوگل]او از سطحی بودن، زرق و برق نئون و آرامش زندگی ارزان در L A متنفر بود

13. Yes, we were never awakened for heaps of times at midnight, never be so moved by whose hysterical cry, never felt so pleasure because of whose temporary clever and unconscious prettiness.
[ترجمه ترگمان]بله، ما هرگز در نیمه های شب از خواب بیدار نشده بودیم و هرگز چنان متاثر نشده بودیم که آن فریاد hysterical هرگز چنان لذتی نبرده بود، زیرا که آن زیبایی موقتی و بی هوش که داشت، هرگز از آن لذت نمی برد
[ترجمه گوگل]بله، ما هیچ وقت از نیمه شب برای چندین بار بیدار نمانیم، هرگز گمشده هیستارانه اش را نادیده گرفته، هرگز به خاطر زیبایی ظاهری ناخودآگاه و ناخوشایندی از آن لذت نبرد

14. Human will enjoy true love and happiness, when women return to prettiness and nature.
[ترجمه ترگمان]انسان وقتی که زنان به خوشگلی و طبیعت برمی گردند، از عشق حقیقی و شادی لذت می برند
[ترجمه گوگل]انسان از عشق واقعی و شادی لذت می برد، وقتی زنان به زیبایی و طبیعت می روند


کلمات دیگر: