کلمه جو
صفحه اصلی

companionate


وابسته به همراهان یا یاران، بهم پیوسته دراثر اتحاد واشتراک، مصاحب

انگلیسی به فارسی

هم‌نشین، به‌هم پیوسته در اثر اتحاد و اشتراک، مصاحب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, by, or like companions.
مترادف: compatible, friendly
مشابه: fellow, matching

• of or like companions; harmonious

جملات نمونه

1. The changing patterns of marriage and companionate relationships will also expand the range of principal carers.
[ترجمه ترگمان]الگوهای تغییر در روابط ازدواج و ازدواج نیز طیف وسیعی از carers اصلی را گسترش خواهند داد
[ترجمه گوگل]الگوهای در حال تغییر ازدواج و روابط همدلی نیز دامنه مراقبین اصلی را گسترش می دهد

2. All sorts of superficial variations-from homosexual marriage to companionate partnership-may be played on the primal themes of human life.
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از تغییرات سطحی - از ازدواج همجنس گرا تا شراکت - ممکن است در موضوعات اصلی زندگی انسان بازی شود
[ترجمه گوگل]همه انواع تغییرات سطحی از ازدواج همجنسگرایان تا مشارکت همگانی ممکن است بر روی موضوعات اولیه زندگی انسان باشد

3. For many years a companionate relationship may exist between two generations of adults in a family, each leading an independent existence.
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، یک رابطه companionate ممکن است بین دو نسل از افراد بالغ در یک خانواده وجود داشته باشد، که هر کدام یک موجودیت مستقل را رهبری می کنند
[ترجمه گوگل]برای چندین سال یک رابطه همدمآمیز بین دو نسل بزرگسالان در یک خانواده وجود دارد که هر یک منجر به وجود مستقل می شود

4. Around 16 per cent experienced "companionate love", with intimacy and commitment but not much passion.
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۶ درصد \"عشق companionate\" را، با صمیمیت و تعهد، اما نه علاقه زیاد \" تجربه کردند
[ترجمه گوگل]تقریبا 16 درصد تجربه 'عشق همدم'، با صمیمیت و تعهد، اما شور و شوق زیادی نیست

5. Not surprisingly, however, “Companionate love increases and is the love of friendship, support and intimacy. ”
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعجبی ندارد که \" عشق companionate افزایش می یابد و عشق دوستی، حمایت و صمیمیت است \"
[ترجمه گوگل]تعجب آور نیست، با این حال، 'دوستیابی عشق افزایش می یابد و عشق دوستی، حمایت و صمیمیت است '

6. This is what Sternberg calls "companionate love. "
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که Sternberg \"عشق companionate\" می نامد
[ترجمه گوگل]این چیزی است که Sternberg به نام 'عشق همدم '

7. Companionate love consists of intimacy and commitment.
[ترجمه ترگمان]عشق حقیقی شامل صمیمیت و تعهد است
[ترجمه گوگل]عشق دوستانه شامل صمیمیت و تعهد است

8. Companionate: Having the qualities of a companion.
[ترجمه ترگمان]با داشتن صفات یک هم صحبت
[ترجمه گوگل]همراهی با داشتن ویژگی های یک همدم

9. The choice of Cooperate companionate is the base of establishing strategic partnership in supply chain. The supply demand partnership is the basic partnership in the supply chain partnership.
[ترجمه ترگمان]انتخاب هم کاری هم کاری پایگاه برقراری شراکت استراتژیک در زنجیره تامین است مشارکت عرضه عرضه شراکت اصلی در شراکت زنجیره تامین است
[ترجمه گوگل]انتخاب همکار همکاری پایه ای برای ایجاد استراتژیک در زنجیره تامین است مشارکت تقاضای عرضه، مشارکت اساسی در مشارکت زنجیره تامین است

10. A period of passionate love gives way to companionate love, where there is a readiness to accept and acknowledge a partner’s flaws and sacrifices are made for each another.
[ترجمه ترگمان]یک دوره عشق پرشور به عشق companionate دست می دهد، که در آن آمادگی پذیرش و تصدیق کردن یک شریک و قربانی کردن یک شریک برای یکدیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]دوره ای از عشق پرشور، راه را برای عاشق شدن در کنار هم می گذارد، جایی که آمادگی پذیرش و تصدیق نقص های شریک و فداکاری برای یکدیگر است

11. Working atmosphere: comfortable, harmonious, united and companionate.
[ترجمه ترگمان]فضای کار، راحت، هماهنگ، هماهنگ، با هم جمع و جور شده بود
[ترجمه گوگل]فضای کاری راحت، هماهنگ، متحد و همدم

12. One, will cut apart model the companionate relation that business relation conformity is unifinication.
[ترجمه ترگمان]یک، مدل را از رابطه companionate جدا می کند که انطباق رابطه تجاری unifinication است
[ترجمه گوگل]یکی، مدل همبستگی را از هم جدا می کند که انطباق رابطه تجاری را یکنواخت می کند

13. In their private lives, many of the repealers sought to live out the ideal of companionate marriage.
[ترجمه ترگمان]در زندگی خصوصی خود، بسیاری از the به دنبال زندگی ایده آل برای ازدواج companionate بودند
[ترجمه گوگل]در زندگی شخصی خود، بسیاری از تکرارکنندگان تلاش کردند تا از ایده آل ازدواج همدمی بهره مند شوند

14. Harmonious Society is a democratic, lawful, fair, justicial, veracious, companionate, lifeful, balanced, orderly society, in which all people are harmonious with the nature.
[ترجمه ترگمان]جامعه Harmonious یک جامعه دموکراتیک، قانونی، عادلانه، justicial، companionate، lifeful، جامعه منظم و منظم است که در آن همه مردم با طبیعت هماهنگ هستند
[ترجمه گوگل]جامعه هارمونی یک جامعه دموکراتیک، قانونی، عادلانه، قضایی، درست، همدم، جامع، متعادل و منظم است که در آن همه افراد با طبیعت هماهنگ هستند


کلمات دیگر: