کلمه جو
صفحه اصلی

multiculturalism

انگلیسی به فارسی

چند فرهنگی


انگلیسی به انگلیسی

• presence of many cultures in one place (i.e. in a country or community, etc.); social and educational concept that encourages the interest in and study of many different cultural traditions and backgrounds

جملات نمونه

1. The Full Mont / s multiculturalism similarly exists solely at the level of the unifying image.
[ترجمه ترگمان]The های Full \/ s Full به طور مشابه در سطح یک تصویر واحد کننده وجود دارد
[ترجمه گوگل]چند فرهنگی کامل Mont / s به طور مشابه در سطح تصویر یکپارچه وجود دارد

2. This multiculturalism evacuates ethnic difference, transforming it into taste or style.
[ترجمه ترگمان]این تعدد فرهنگ ها اختلاف قومی را از بین می برد و آن را به سلیقه یا سبک تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این چند فرهنگی تفاوت قومی را از بین می برد و آن را به طعم یا سبک تبدیل می کند

3. It is really, he believes, an indoctrination about multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که این واقعا \" تلقین آمیز به تعدد فرهنگ ها است
[ترجمه گوگل]او، معتقد است، به خوبی تعمق در مورد چند فرهنگی است

4. The services focus on multiculturalism and social justice.
[ترجمه ترگمان]این خدمات بر روی چند فرهنگی و عدالت اجتماعی تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]این خدمات بر چند فرهنگی و عدالت اجتماعی متمرکز است

5. How could Columbia deal with issues of multiculturalism and diversity more effectively?
[ترجمه ترگمان]کلمبیا چگونه می توانست با موضوعات چندفرهنگی و تنوع بیشتر برخورد کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه کلمبیا با مسائل چند فرهنگی و تنوع بیشتر مواجه می شود؟

6. But the message-a hymn to multiculturalism and environmentalism-is of the present.
[ترجمه ترگمان]اما این پیام - یک سرود multiculturalism و environmentalism - از زمان حال است
[ترجمه گوگل]اما پیام - یک سرود به چند فرهنگی و محیط زیست - از حال حاضر است

7. That may be one reason why multiculturalism came easily to it.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یکی از دلایلی باشد که تعدد فرهنگ ها به آسانی به آن دست یافته است
[ترجمه گوگل]این ممکن است یکی از دلایل اینکه چند فرهنگی به راحتی به آن رسید

8. Britons are cooler on multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]بریتانیایی ها در multiculturalism multiculturalism هستند
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها بر فرهنگ چند فرهنگی خنک تر هستند

9. A: The Canadian Multiculturalism Act.
[ترجمه ترگمان]ج: قانون Multiculturalism کانادا
[ترجمه گوگل]الف: قانون چند فرهنگی کانادا

10. The Rush die scandal has exposed the weaknesses of any benign multiculturalism premised on the assumption of easy harmony and pluralism.
[ترجمه ترگمان]رسوایی die Rush ضعف های هر چند فرهنگی خوب براساس فرض سازگاری آسان و کثرت گرایی را آشکار کرده است
[ترجمه گوگل]رسوایی مرگ راش نقاط ضعف هر چند فرهنگی خوش خیم را که بر پایه هماهنگی آسان و تکثرگرایانه پیش می رود، کشف کرده است

11. It all came to light when I travelled from Bradford to London to take part in a television programme about multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]وقتی از برادفورد به لندن سفر کردم تا در یک برنامه تلویزیونی در مورد چند فرهنگی شرکت کنم همه چیز روشن شد
[ترجمه گوگل]وقتی که من از برادفورد به لندن سفر کردم، همه چیز روشن شد، برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی درباره چند فرهنگی

12. If they stopped to think about it, they were living examples of the synergy of multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها توقف می کردند تا به آن فکر کنند، آن ها نمونه هایی از همکوشی بین چند فرهنگی بودند
[ترجمه گوگل]اگر آنها متوقف به فکر کردن درباره آن بودند، نمونه هایی از همکاری چند فرهنگی بودند

13. BRAZILIAN beats, Scottish bagpipes and Indian drummers - the streets of Melbourne will be alive with the sounds of multiculturalism when the Walk for Harmony is held tomorrow.
[ترجمه ترگمان]BRAZILIAN،، اسکاتلندی و drummers هندی - خیابان های ملبورن در زمانی که پیاده روی برای هارمونی، فردا برگزار می شود، با صداهای چند فرهنگی زنده خواهند بود
[ترجمه گوگل]ضربات برزیل، غول پیکر اسکاتلندی و درامرهای هند - خیابان های ملبورن با صدای چند فرهنگی زنده خواهد بود، زمانی که پیاده روی هماهنگی برگزار می شود فردا

14. Switzerland is well known for cheese fondue, penguin parades and its multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]سوییس به خوبی برای فندو پنیر، penguin رژه و چند فرهنگی آن مشهور است
[ترجمه گوگل]سوئیس به خاطر فست فود پنیر، نمایشگاه های پنگوئن و چند فرهنگی آن شناخته شده است

پیشنهاد کاربران

چندگانگی فرهنگی

تعدد فرهنگها
چند فرهنگی

چند فرهنگی گرایی
چند فرهنگی باوری

چند فرهنگ گرایی


کلمات دیگر: