بطورفشرده یامتراکم ,بطورخلاصه
compactly
بطورفشرده یامتراکم ,بطورخلاصه
انگلیسی به فارسی
فشرده
انگلیسی به انگلیسی
• in compact form; in condensed or concentrated form
جملات نمونه
1. those factories are compactly nucleated
آن کارخانه ها (تنگ هم) در یک جا متمرکز شده اند.
2. Liquid food compactly stored in a pressurized tank.
[ترجمه ترگمان]غذاهای مایع به صورت فشرده در یک مخزن تحت فشار ذخیره می شوند
[ترجمه گوگل]مایع مواد غذایی فشرده در مخزن تحت فشار ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]مایع مواد غذایی فشرده در مخزن تحت فشار ذخیره می شود
3. The factory is compactly laid out as a whole.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به طور کامل به صورت یک کل در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]کارخانه به طور فشرده به طور کامل گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]کارخانه به طور فشرده به طور کامل گذاشته شده است
4. Python enables programs to be written compactly and readably.
[ترجمه ترگمان]پایتون را قادر می سازد که به صورت فشرده و readably نوشته شوند
[ترجمه گوگل]پایتون برنامه ها را فشرده و قابل خواندن می کند
[ترجمه گوگل]پایتون برنامه ها را فشرده و قابل خواندن می کند
5. He packed all his camping equipment compactly into one bag.
[ترجمه ترگمان]تمام تجهیزات his را در یک کیسه پر کرد
[ترجمه گوگل]او تمام تجهیزات کمپینگ خود را به یک کیسه بسته بندی کرد
[ترجمه گوگل]او تمام تجهیزات کمپینگ خود را به یک کیسه بسته بندی کرد
6. For this program, we can construct any compactly supported biorthogonal wavelets . And the algebraic structure of this filter bank can be shown by the program.
[ترجمه ترگمان]برای این برنامه، ما می توانیم هر یک از موج های biorthogonal پشتیبانی شده پشتیبانی شده را بسازیم و ساختار جبری این بانک فیلتر را می توان با این برنامه نشان داد
[ترجمه گوگل]برای این برنامه، می توانیم هر نوع موجک فشرده دو طرفه را ایجاد کنیم و ساختار جبری این بانک فیلتر می تواند توسط برنامه نشان داده شود
[ترجمه گوگل]برای این برنامه، می توانیم هر نوع موجک فشرده دو طرفه را ایجاد کنیم و ساختار جبری این بانک فیلتر می تواند توسط برنامه نشان داده شود
7. Compactly built, muscular and powerful, for great endurance and speed.
[ترجمه ترگمان]compactly، عضلانی و قدرتمند، به خاطر استقامت و سرعت زیاد ساخته شد
[ترجمه گوگل]کامپکت ساخته شده، عضلانی و قدرتمند، برای استقامت و سرعت زیاد
[ترجمه گوگل]کامپکت ساخته شده، عضلانی و قدرتمند، برای استقامت و سرعت زیاد
8. An algorithm for constructing a class of compactly supported orthogonal vector-valued wavelets with scale 2 is presented.
[ترجمه ترگمان]الگوریتمی برای ساخت یک کلاس از داده های compactly شده متعامد با مقیاس ۲ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم برای ساخت یک طبقه از موجک های بردار متعادل متعادل با مقیاس 2 ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم برای ساخت یک طبقه از موجک های بردار متعادل متعادل با مقیاس 2 ارائه شده است
9. The American Eskimo Dog is compactly built and well balanced, with good substance, and an alert, smooth gait.
[ترجمه ترگمان]سگ اسکیمو آمریکایی به طور کامل ساخته شده و متعادل، با مواد خوب، و راه رفتن هموار و صاف است
[ترجمه گوگل]سس اسکیمو آمریکایی ساخته شده و به خوبی متعادل است، با مواد خوب، و هشدار، راه رفتن صاف
[ترجمه گوگل]سس اسکیمو آمریکایی ساخته شده و به خوبی متعادل است، با مواد خوب، و هشدار، راه رفتن صاف
10. The children were packed compactly into the car.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به طور فشرده در اتومبیل جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]کودکان به طور فشرده به ماشین بسته بندی شدند
[ترجمه گوگل]کودکان به طور فشرده به ماشین بسته بندی شدند
11. BODY: Compactly built but not short coupled.
[ترجمه ترگمان]بدن: compactly ساخته شده ولی جفت نشده است
[ترجمه گوگل]بدن کمپانی ساخته شده اما کوتاه نیست
[ترجمه گوگل]بدن کمپانی ساخته شده اما کوتاه نیست
12. And the characteristic is compactly connected with social history language environment.
[ترجمه ترگمان]و این مشخصه به طور فشرده با محیط زبان تاریخچه اجتماعی ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]و ویژگی این است که به طور فشرده با محیط زیست زبان تاریخ اجتماعی متصل است
[ترجمه گوگل]و ویژگی این است که به طور فشرده با محیط زیست زبان تاریخ اجتماعی متصل است
13. He wrote compactly but clearly.
[ترجمه ترگمان]در جعبه ها را به طور واضح می نوشت
[ترجمه گوگل]او فشرده و واضح نوشته بود
[ترجمه گوگل]او فشرده و واضح نوشته بود
14. The figure of tissue slices showed that L-carnitine improved villas length, density and the distribution uniformity of duodenum, improved the cellularity of liver cell, arranged compactly.
[ترجمه ترگمان]شکل تکه های بافت نشان داد که L - carnitine، length، چگالی و یکنواختی توزیع of را بهبود بخشید، the سلول کبد را بهبود بخشید، به طور فشرده ترتیب داده شد
[ترجمه گوگل]شکل چاقوهای بافت نشان داد که L-کارنیتین موجب افزایش طول، تراکم و یکنواختی توکسوپلاسم دوازدهه می شود و سلولیت سلول های کبدی را بهبود می بخشد که فشرده شده است
[ترجمه گوگل]شکل چاقوهای بافت نشان داد که L-کارنیتین موجب افزایش طول، تراکم و یکنواختی توکسوپلاسم دوازدهه می شود و سلولیت سلول های کبدی را بهبود می بخشد که فشرده شده است
کلمات دیگر: