بطور قشنگ، چنانکه زیبا نماید، خوب، بخوبى، چنانکه باید
prettily
بطور قشنگ، چنانکه زیبا نماید، خوب، بخوبى، چنانکه باید
انگلیسی به فارسی
زیبایی
انگلیسی به انگلیسی
• beautifully, handsomely; with a pleasing appearance, attractively
جملات نمونه
1. She bought me a box of prettily coloured soaps.
[ترجمه ترگمان]یک جعبه صابون قشنگ برایم خرید
[ترجمه گوگل]او یک جعبه ای از صابون های زیبا را به من خرید
[ترجمه گوگل]او یک جعبه ای از صابون های زیبا را به من خرید
2. She smiled prettily as she accepted the flowers.
[ترجمه ترگمان]وقتی گل ها را پذیرفت، به زیبایی لبخند زد
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و لبخند زد و گلها را پذیرفت
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و لبخند زد و گلها را پذیرفت
3. She decorated the room very prettily.
[ترجمه ترگمان]اتاق را بسیار قشنگ تزیین کرده بود
[ترجمه گوگل]او اتاق را بسیار زیبا تزئین کرد
[ترجمه گوگل]او اتاق را بسیار زیبا تزئین کرد
4. The menus are printed on prettily illustrated cards.
[ترجمه ترگمان]منوها روی کارت های هوشمند شده چاپ می شوند
[ترجمه گوگل]منوها بر روی کارت های زیبا نشان داده شده اند
[ترجمه گوگل]منوها بر روی کارت های زیبا نشان داده شده اند
5. She pouted prettily at him.
[ترجمه ترگمان]روت اخم کرد و به او اخم کرد
[ترجمه گوگل]او به زیبایی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به زیبایی به او نگاه کرد
6. The rooms are simply but prettily furnished.
[ترجمه ترگمان]اتاق ها به سادگی قابل مبله هستند
[ترجمه گوگل]اتاق ها به سادگی، اما زیبایی مبله هستند
[ترجمه گوگل]اتاق ها به سادگی، اما زیبایی مبله هستند
7. It was prettily engraved with flowers on the back.
[ترجمه ترگمان]روی پشتش گل زیبایی حک شده بود
[ترجمه گوگل]آن را به زیبایی حکاکی شده با گل در پشت
[ترجمه گوگل]آن را به زیبایی حکاکی شده با گل در پشت
8. It stood between two silver candlesticks, prettily wrought in silver.
[ترجمه ترگمان]بین دو شمعدان نقره قرار داشت که قشنگ شده بود
[ترجمه گوگل]این بین دو شمعدان نقره ای بود که زیبایی نقره ای داشت
[ترجمه گوگل]این بین دو شمعدان نقره ای بود که زیبایی نقره ای داشت
9. She smiled again, prettily.
[ترجمه ترگمان]دوباره لبخند زد، خیلی قشنگ
[ترجمه گوگل]او دوباره لبخند زد، زیبا
[ترجمه گوگل]او دوباره لبخند زد، زیبا
10. Thank her prettily, see if we can keep in touch somehow.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب از او تشکر کن، ببین می توانیم به طریقی با هم ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه گوگل]با سپاس از لطف خود، ببینید اگر می توانیم به نوعی در تماس باشیم
[ترجمه گوگل]با سپاس از لطف خود، ببینید اگر می توانیم به نوعی در تماس باشیم
11. Potted shrimps in attractive little ramekins, and prettily adorned with watercress, stood on plates at each place.
[ترجمه ترگمان]میگو و میگو را با رنگ آبی بسیار زیبا و آبی رنگ با رنگ آبی که در هر نقطه قرار داشت آراسته بودند
[ترجمه گوگل]میگو سیب زمینی در رامیکن های جذاب کمی، و زیبایی با آب کلاسیک تزئین شده، در صفحات در هر مکان ایستاده بود
[ترجمه گوگل]میگو سیب زمینی در رامیکن های جذاب کمی، و زیبایی با آب کلاسیک تزئین شده، در صفحات در هر مکان ایستاده بود
12. Her wedding photograph showed her with a prettily plump figure.
[ترجمه ترگمان]عکس عروسی او با صورت قشنگ و زیبایی به او نشان می داد
[ترجمه گوگل]عکس عروسی او او را با یک چهره زیبا و شاداب نشان داد
[ترجمه گوگل]عکس عروسی او او را با یک چهره زیبا و شاداب نشان داد
13. The living-room was prettily decorated.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن قشنگ تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن به زیبایی تزئین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن به زیبایی تزئین شده بود
14. Marie carves radishes into flowers and arranges them prettily on a plate with salt and olives.
[ترجمه ترگمان]ماری تربچه به گل ها می دوزد و آن ها را در یک بشقاب با نمک و زیتون مرتب می کند
[ترجمه گوگل]ماری درخت گلابی را ترک می کند و روی یک صفحه با نمک و زیتون مرتب می کند
[ترجمه گوگل]ماری درخت گلابی را ترک می کند و روی یک صفحه با نمک و زیتون مرتب می کند
15. Sheridan Road, which winds so prettily through the North Shore, used to be a military road for moving troops.
[ترجمه ترگمان]جاده شریدن، که در ساحل شمالی بسیار زیبا می وزید، از جاده نظامی برای حرکت سربازان استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]جاده شریدان که به طرز بسیار زیبایی از شمال ساحل عبور می کند، برای جابجایی نیروهای نظامی راه نظامی بود
[ترجمه گوگل]جاده شریدان که به طرز بسیار زیبایی از شمال ساحل عبور می کند، برای جابجایی نیروهای نظامی راه نظامی بود
کلمات دیگر: