کلمه جو
صفحه اصلی

arrestee

انگلیسی به فارسی

دستگیری


انگلیسی به انگلیسی

• one who is under arrest, one who is stopped

جملات نمونه

1. Recent estimates indicate that the collection of arrestee and detainee samples may exceed one million samples per year.
[ترجمه ترگمان]برآورده ای اخیر نشان می دهد که مجموعه ای از نمونه های arrestee و بازداشت شده ممکن است از یک میلیون نمونه در سال تجاوز کند
[ترجمه گوگل]تخمین های اخیر نشان می دهد که مجموعه ای از نمونه های بازداشت شده و بازداشت شده ممکن است از یک میلیون نمونه در سال تجاوز کند

2. The charges associated with each arrestee should be recorded along with their DNA profiles, so that the link between expanded collection schemes and crime might be tested.
[ترجمه ترگمان]هزینه های مربوط به هر arrestee باید همراه با پروفایل DNA آن ها ثبت شود، به طوری که پیوند بین طرح های جمع آوری گسترش یافته و جرم ممکن است مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اتهامات مرتبط با هر دستگیر می بایست همراه با پرونده های DNA آنها ثبت شود تا پیوند بین طرح های جمع آوری شده و جرایم مورد آزمایش قرار گیرد

3. On the same day, October 200 the American Civil Liberties Union filed a class action law suit challenging California's Arrestee DNA database statute.
[ترجمه ترگمان]در همان روز، در ۲۰۰ اکتبر، اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا یک قانون اجرایی کلاس را به چالش کشید که به چالش کشیدن اساسنامه آی دی ان کالیفرنیا پایان داد
[ترجمه گوگل]در همان روز، اکتبر 200، اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا، یک پرونده در مورد پرونده های کیفری را به چالش کشیدن پایگاه داده پایگاه داده Arrestee کالیفرنیا داد

4. States also should be required to report the number of backlogged samples from crime scene evidence separate from backlogs of offender and arrestee samples.
[ترجمه ترگمان]همچنین لازم است کشورها باید تعداد نمونه های backlogged را از شواهد صحنه جرم جدا از backlogs نمونه های مجرم و arrestee گزارش دهند
[ترجمه گوگل]دولت ها نیز باید گزارش داده اند که تعداد نمونه های عقب مانده از مدارک جرم و جنایت جداگانه ای از نمونه های متخلف و دستگیر شده است

5. Even if labs had sufficient resources to both reduce backlogs and collect and analyze arrestee DNA, some initiatives to expand DNA databases raise constitutional concerns.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آزمایشگاه ها منابع کافی برای کاهش backlogs و جمع آوری و تحلیل DNA arrestee داشته باشند، برخی ابتکارها برای توسعه پایگاه های داده DNA نگرانی های اساسی را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]حتی اگر آزمایشگاه ها منابع کافی برای کاهش بار اضافی و جمع آوری و تجزیه و تحلیل DNA دستگیر داشته باشند، برخی از ابتکارات برای گسترش پایگاه های داده های دیجیتال موجب نگرانی های قانونی می شود

6. The greatest examples of this legislation include the recent passage of more comprehensive federal and state arrestee testing in the United States.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین نمونه های این قانون شامل تصویب نهایی جامع تر و جامع تر testing دولتی در ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]بزرگترین نمونه از این قانون شامل گذار اخیر تدابیر بازجویی جامع فدرال و ایالتی در ایالات متحده است

7. By law prosecutors must apply to the courts within 24 hours after arrest for permission to continue detaining an arrestee.
[ترجمه ترگمان]دادستان های قانون باید ظرف ۲۴ ساعت پس از دستگیری برای ادامه بازداشت an به دادگاه ها مراجعه کنند
[ترجمه گوگل]طبق قانون، دادستان ها باید به مدت 24 ساعت پس از بازداشت به دادگاه اعتراض کنند تا اجازه ادامه بازداشت یک دستگیر را بدهند

8. This would eliminate any racial bias, negate the need for the questionable technique of familial search, and of course be a far stronger tool for law enforcement than even an arrestee database.
[ترجمه ترگمان]این امر هرگونه تعصب نژادی را حذف می کند، نیاز به تکنیک سوال برانگیز جستجوی خانوادگی را نفی می کند، و البته یک ابزار بسیار قوی تر برای اجرای قانون است تا حتی یک پایگاه داده arrestee
[ترجمه گوگل]این امر موجب از بین بردن هر گونه تبعیض نژادی و عدم نیاز به روش متداول جستجوی خانوادگی می شود و البته یک ابزار بسیار قوی برای اجرای قانون حتی از یک پایگاه داده دستگیر می شود


کلمات دیگر: