فشار دادن
pressured
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• under pressure, stressed
جملات نمونه
1. parents pressured her to get married
والدین او را برای ازدواج در تنگنا قرار دادند.
2. workers were pressured to take part in the parade
به کارگران فشار آوردند که در رژه شرکت کنند.
پیشنهاد کاربران
تحت فشاربودن
کلمات دیگر: