کلمه جو
صفحه اصلی

press photographer

انگلیسی به فارسی

عکاس پرس


انگلیسی به انگلیسی

• photographer who takes pictures for the newspapers

جملات نمونه

1. She accused the press photographers of violating her privacy.
[ترجمه ترگمان]او عکاسان مطبوعاتی را به نقض حریم خصوصی اش متهم کرد
[ترجمه گوگل]او عکاسان مطبوعات را به نقض حریم خصوصی خود متهم کرد

2. She's asked to be left alone but the press photographers follow her everywhere.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شده است که تنها بماند، اما عکاسان مطبوعات همه جا او را دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]او خواسته است که تنها بماند، اما عکاسان مطبوعات او را در همه جا دنبال می کنند

3. Associated Press photographers saw six federal agents carrying a struggling, heavyset man on to the plane.
[ترجمه ترگمان]عکاسان آسوشیتد پرس شش مامور فدرال را دیدند که یک مرد قوی هیکل را باخود حمل می کردند
[ترجمه گوگل]عکاسان وابسته به مطبوعات دیدند که شش فدرال مجهز به یک جنگنده هواپیما در حال مبارزه هستند

4. After the press photographers came the official photographers from both governments.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که عکاسان مطبوعاتی از هر دو دولت به عکاسان رسمی مراجعه کردند
[ترجمه گوگل]پس از عکاسان مطبوعات، عکاسان رسمی از هر دو دولت آمدند

5. Mike Wilkinson didn't choose to become a press photographer - it was one of those things that just happened.
[ترجمه ترگمان]مایک Wilkinson برای تبدیل شدن به یک عکاس خبری انتخاب نکرد - این یکی از آن چیزهایی بود که اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]مایک ویلکینسون تصمیم گرفت که عکاس مطبوعاتی شود - این یکی از آن چیزهایی بود که فقط اتفاق افتاد

6. Press photographer saw one person killed when shots were fired from a compound for pro - government militiamen.
[ترجمه ترگمان]یک عکاس مطبوعاتی شاهد کشته شدن یک نفر در هنگام شلیک گلوله از یک محوطه برای شبه نظامیان طرفدار دولت بود
[ترجمه گوگل]عکاس پرس می بیند که یک فرد کشته شد هنگامی که عکس ها از یک ترکیب برای شبه نظامیان طرفدار دولت اخراج شدند

7. The press photographer indissolubles the ground asks: " What to pat? "
[ترجمه ترگمان]عکاس مطبوعات از روی زمین می پرسد: \"چه چیزی را نوازش کنید؟\"
[ترجمه گوگل]عکاس مطبوعاتی زمین را غیرقابل تفکیک می کند و می پرسد: �چه چیزی باید بخورد؟ '

8. Take a press photographer in the company large activity and catcall.
[ترجمه ترگمان]یک عکاس خبری را در فعالیت های بزرگ شرکت و catcall در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]یک عکاس مطبوعاتی در فعالیت های بزرگ شرکت و گربه

9. Associated Press photographer Noel and two men attempted to run the gantlet in a jeep and were captured.
[ترجمه ترگمان]عکاس اسوشیتد پرس، نوئل و دو مرد تلاش کردند که the را در جیپ اجرا کنند و دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]عکاس آسوشیتدپرس، نوئل و دو مرد، تلاش کردند که یک جت را در یک جیپ اجرا کنند و دستگیر شدند

10. I hope the press photographer was able to catch this unguarded posture.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که عکاس مطبوعاتی بتواند این وضعیت بی حفاظ را بگیرد
[ترجمه گوگل]امیدوارم عکاس مطبوعات بتواند این وضعیت بی نظیر را بدست آورد

11. DeWitt and an Associated Press photographer took off around 1 pm (1700 GMT) on a boat to get close to the swank vacation home Sarkozy was visiting.
[ترجمه ترگمان]DeWitt و عکاس آسوشیتد پرس در حدود ۱ بعد از ظهر (۱۷۰۰ ساعت به وقت گرینویچ)در یک قایق پیاده شدند تا به تعطیلات swank که سارکوزی در حال بازدید از آن بود نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]دیویت و یک عکاس آسوشیتد پرس در ساعت 1 بعد از ظهر (1700 GMT) در یک قایق به نزدیک شدن به خانه تعطیلات سحر آمدم سارکوزی از آن بازدید کرد

12. US military says it will release Press photographer Bilal Hussein.
[ترجمه ترگمان]ارتش ایالات متحده می گوید که این شرکت، بلال حسین، یک عکاس مطبوعاتی را آزاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نظامیان آمریکایی می گویند که عکاس مطبوعاتی بلال حسین را منتشر خواهد کرد

13. Soon there would be the little clutch of spectators, the curious children shooed away by the adults, the Press photographers.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که بچه های کنجکاو، آن بچه های کنجکاو که توسط بزرگسالان و عکاسان مطبوعات دور شده بودند، به این سو و آن سو می رفتند
[ترجمه گوگل]به زودی کلاچ کمی از تماشاگران وجود خواهد داشت، بچه های کنجکاو توسط بزرگسالان، عکاسان مطبوعات، دور می شوند

14. It was a symbolic moment, duly captured and enshrined by the massed bank of press photographers.
[ترجمه ترگمان]این یک لحظه سمبلیک بود که توسط بانک مرکزی عکاسان خبری ثبت و گرامی داشته شد
[ترجمه گوگل]این یک لحظه نمادین بود، به درستی گرفته شده و توسط بانک عظیم عکاسان مطبوعات تثبیت شده است

پیشنهاد کاربران

عکاس خبری


کلمات دیگر: