رنگا رنگ، دارای چندین رنگ
multicoloured
رنگا رنگ، دارای چندین رنگ
انگلیسی به فارسی
رنگارنگ
انگلیسی به انگلیسی
• of many colors, having many colors (also multicolored)
something that is multi-coloured has many different colours.
something that is multi-coloured has many different colours.
جملات نمونه
1. The multicoloured rag rug was chosen to liven up the grey carpet.
[ترجمه ترگمان]فرش کهنه رنگ برای باز شدن فرش خاکستری انتخاب شده بود
[ترجمه گوگل]فرش رنگی رنگی انتخاب شد تا جنس فرش خاکستری را زنده کند
[ترجمه گوگل]فرش رنگی رنگی انتخاب شد تا جنس فرش خاکستری را زنده کند
2. Hour after hour the great multicoloured sails swept past.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها بعد از ساعت ها بادبان های بزرگ رنگارنگ از کنار او گذشتند
[ترجمه گوگل]ساعت بعد از ظهر، بادبان های رنگارنگ بزرگ از هم دور شدند
[ترجمه گوگل]ساعت بعد از ظهر، بادبان های رنگارنگ بزرگ از هم دور شدند
3. It starts with a multicoloured starfield and some text fading in and out.
[ترجمه ترگمان]با چند رنگ رنگارنگ شروع می شود و چند متن روشن و خاموش می شود
[ترجمه گوگل]آن را با یک ستاره رنگارنگ آغاز می کند و برخی از متن ها محو و بیرون می زند
[ترجمه گوگل]آن را با یک ستاره رنگارنگ آغاز می کند و برخی از متن ها محو و بیرون می زند
4. A giant multicoloured flag waved in the midday sun.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سرخ رنگی در آفتاب وسط روز تکان می خورد
[ترجمه گوگل]یک پرچم رنگارنگ غول پیکر در خورشید در ظهر به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]یک پرچم رنگارنگ غول پیکر در خورشید در ظهر به زمین افتاد
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
6. Outside, the bright lights and multicoloured signs blinked and gleamed in the cold darkness.
[ترجمه ترگمان]بیرون، چراغ های روشن و علامت های رنگی پلک زد و در تاریکی سرد درخشید
[ترجمه گوگل]در خارج، چراغ های روشن و علامت های رنگارنگ در تاریکی سرد خیره شد و درخشید
[ترجمه گوگل]در خارج، چراغ های روشن و علامت های رنگارنگ در تاریکی سرد خیره شد و درخشید
7. This gives an all-over multicoloured effect to the knitting.
[ترجمه ترگمان]این تاثیر چند رنگ چند رنگ روی بافتنی را می دهد
[ترجمه گوگل]این اثر به طرز وحشی رنگ آمیزی می دهد تا بافندگی
[ترجمه گوگل]این اثر به طرز وحشی رنگ آمیزی می دهد تا بافندگی
8. Multicoloured, shaded, painting -like patterns as we know them today are a recent development, deriving from similar shaded patterns of Berlin wool work of the mid-nineteenth century.
[ترجمه ترگمان]الگوهای نقاشی مانند، سایه خورده، نقاشی مانند که امروزه آن ها را می شناسیم، توسعه اخیر است که از الگوی shaded مشابه اثر پشمی برلین در اواسط قرن نوزدهم بدست می آید
[ترجمه گوگل]الگوهای رنگارنگ، سایهدار و نقاشی که امروزه آنها را می شناسیم، یک پیشرفت اخیر است که از الگوهای سایهدار کار پشم برلین در اواسط قرن نوزدهم حاصل شده است
[ترجمه گوگل]الگوهای رنگارنگ، سایهدار و نقاشی که امروزه آنها را می شناسیم، یک پیشرفت اخیر است که از الگوهای سایهدار کار پشم برلین در اواسط قرن نوزدهم حاصل شده است
9. The garden is carpeted with a mass of multicoloured flowers.
[ترجمه ترگمان]این باغ با انبوهی از گل های رنگارنگ فرش شده است
[ترجمه گوگل]باغ با جرمی از گل های رنگارنگ پر شده است
[ترجمه گوگل]باغ با جرمی از گل های رنگارنگ پر شده است
10. Magical marine world is fascicular multicoloured spot calumniate, configuration the coral of each different.
[ترجمه ترگمان]دنیای دریایی جادویی fascicular رنگارنگ calumniate است که مرجان هر یک از آن ها را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]دنیای دریایی جادویی رنگارنگ نقطه ای رنگارنگ است، مرجان ها را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]دنیای دریایی جادویی رنگارنگ نقطه ای رنگارنگ است، مرجان ها را از هم جدا می کند
11. Or it is gorgeous pink rebozo go up, multicoloured line is climbed fall however, be stupefied is to gave quiet black jacket to add myriad charm.
[ترجمه ترگمان]یا آن خط رز صورتی عالی است که بالا می رود، با این حال، این خط رنگارنگ و رنگارنگ بالا می رود، با این حال، این است که یک ژاکت سیاه آرام برای اضافه کردن هزاران جاذبه به دست می دهد
[ترجمه گوگل]یا این است که زرق و برق دار صورتی rebozo بالا رفتن، خط رنگی صعود سقوط است، با این حال، stupefied این است که به ژاکت خشن سیاه و سفید برای اضافه کردن جذابیت بی نظیر
[ترجمه گوگل]یا این است که زرق و برق دار صورتی rebozo بالا رفتن، خط رنگی صعود سقوط است، با این حال، stupefied این است که به ژاکت خشن سیاه و سفید برای اضافه کردن جذابیت بی نظیر
12. They wear the beautiful skirt of multicoloured stripe, have dance lightly over.
[ترجمه ترگمان]آن ها دامن زیبای راه راه رنگی را می پوشند، به آرامی می رقصند
[ترجمه گوگل]آنها دامن زیبا نوار خط رنگی را پوشانده اند، به آرامی رقص می کنند
[ترجمه گوگل]آنها دامن زیبا نوار خط رنگی را پوشانده اند، به آرامی رقص می کنند
13. Little imagine, the lamplight of multicoloured divides pair of person eyesight the harm is very great outside, still can disturb brain center advanced nerval function.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید، نور کم multicoloured جفت فرد را به دید چشم اندازه ای تقسیم می کند که آسیب بسیار بیرون است، و هنوز هم می تواند تابع nerval پیشرفته مرکز مغز را به هم بزند
[ترجمه گوگل]تصور کوچک، لامبختی از رنگارنگ تقسیم جفت بینایی فرد آسیب خارج از حد بسیار عالی است، هنوز می تواند مرکز مغز را تحریک عملکرد عصبی پیشرفته
[ترجمه گوگل]تصور کوچک، لامبختی از رنگارنگ تقسیم جفت بینایی فرد آسیب خارج از حد بسیار عالی است، هنوز می تواند مرکز مغز را تحریک عملکرد عصبی پیشرفته
14. White mustache took a pair of shoe of multicoloured in grandfather hand, sending golden light flickeringly.
[ترجمه ترگمان]سبیل سفید یک جفت کفش رنگارنگ را در دست پدربزرگ گرفت و نور طلایی رنگی به او داد
[ترجمه گوگل]سبیل سفید یک جفت کفش از رنگ های مختلف را در دست پدربزرگ گرفت و نور نور طلایی را به طرز چشمک زدن فرستاد
[ترجمه گوگل]سبیل سفید یک جفت کفش از رنگ های مختلف را در دست پدربزرگ گرفت و نور نور طلایی را به طرز چشمک زدن فرستاد
15. You, lovely multicoloured stone, sit mom's knee, lean close to is in mom wind.
[ترجمه ترگمان]تو سنگ multicoloured دوست داشتنی، زانوهای مادر، خم به نزدیک شدن در باد مادر است
[ترجمه گوگل]شما، سنگ های رنگارنگ دوست داشتنی، زانو مادر خود را نشسته، نزدیک به باد در باد مادر است
[ترجمه گوگل]شما، سنگ های رنگارنگ دوست داشتنی، زانو مادر خود را نشسته، نزدیک به باد در باد مادر است
کلمات دیگر: