وابسته به نایژه یا نایژک، وابسته به نای یا قصبه الریه، نایژه ای
bronchial
وابسته به نایژه یا نایژک، وابسته به نای یا قصبه الریه، نایژه ای
انگلیسی به فارسی
وابسته به نایژه یا نایژک، وابسته به نای یا قصبهالریه، نایژهای
برونش
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: bronchially (adv.)
مشتقات: bronchially (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to the branched tubes into which the windpipe divides.
• of or relating to the bronchia or bronchi (anatomy)
bronchial means affecting or concerned with the bronchial tubes.
you can also use bronchial to describe something which is caused by or which reminds you of bronchitis.
bronchial means affecting or concerned with the bronchial tubes.
you can also use bronchial to describe something which is caused by or which reminds you of bronchitis.
جملات نمونه
1. bronchial tubes
لوله های (نایژه های) ریه
2. He had bronchial pneumonia as a child.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک بچه سینه پهلو کرده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک پنومونی برونش شناخته شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک پنومونی برونش شناخته شد
3. You know that you tend to be bronchial.
[ترجمه ترگمان] تو می دونی که تو میخوای \"bronchial\" باشی
[ترجمه گوگل]شما می دانید که تمایل به برونشیت دارید
[ترجمه گوگل]شما می دانید که تمایل به برونشیت دارید
4. He was presently in the grip of a bronchial infection that made it hard for him to carry on.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله در چنگ یک عفونت برونشیت بود که برایش سخت شده بود که ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر درگیر عفونت برونش بود که برای او سخت بود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر درگیر عفونت برونش بود که برای او سخت بود
5. I get a bit bronchial if I stay in London in the winter.
[ترجمه ترگمان]اگر در زمستان در لندن بمانم کمی bronchial
[ترجمه گوگل]اگر من در زمستان در لندن بمانم، کمی برونشیت دریافت می کنم
[ترجمه گوگل]اگر من در زمستان در لندن بمانم، کمی برونشیت دریافت می کنم
6. The bronchial epithelium is hyperplastic and heavily infiltrated by inflammatory cells, particularly eosinophils.
[ترجمه ترگمان]بافت bronchial bronchial و به شدت توسط سلول های التهابی به ویژه ائوزینوفیل مورد نفوذ قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم برونش از طریق سلولهای التهابی، به ویژه ائوزینوفیل ها نفوذپلاستیک و به شدت نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم برونش از طریق سلولهای التهابی، به ویژه ائوزینوفیل ها نفوذپلاستیک و به شدت نفوذ می کند
7. However, in paroxysmal coughing, large amounts of bronchial mucus are often expelled, containing large numbers of larvae.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در سرفه های همراه، مقدار زیادی خلط bronchial اغلب بیرون رانده می شوند که حاوی تعداد زیادی از لاروها هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، در سرفه پره اگزما، مقدار زیادی از مخاط برونش اغلب اخراج می شود، که حاوی تعداد زیادی لارو است
[ترجمه گوگل]با این حال، در سرفه پره اگزما، مقدار زیادی از مخاط برونش اغلب اخراج می شود، که حاوی تعداد زیادی لارو است
8. Objective:To provide the relative data of bronchial artery anastomosis during lung transplantation.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارایه اطلاعات نسبی of bronchial در طول پیوند ریه
[ترجمه گوگل]هدف ارائه داده های نسبی آناستوموز شریان برونشی در پیوند ریوی
[ترجمه گوگل]هدف ارائه داده های نسبی آناستوموز شریان برونشی در پیوند ریوی
9. These are changes of bronchial asthma.
[ترجمه ترگمان]این ها تغییراتی در آسم bronchial هستند
[ترجمه گوگل]این تغییرات آسم برونش است
[ترجمه گوگل]این تغییرات آسم برونش است
10. Bronchial asthma is a common disease and frequently encountered disease of respiratory apparatus.
[ترجمه ترگمان]آسم bronchial یک بیماری شایع است و اغلب با بیماری دستگاه تنفسی مواجه می شود
[ترجمه گوگل]آسم برونش یک بیماری شایع است و اغلب با بیماری دستگاه تنفسی مواجه است
[ترجمه گوگل]آسم برونش یک بیماری شایع است و اغلب با بیماری دستگاه تنفسی مواجه است
11. Bronchial carcinoid tumors may be manifested by severe and prolonged flushing episodes, facial and periorbital edema, excessive lacrimation, salivation, tachycardia, and hypotension.
[ترجمه ترگمان]تومورهای مغزی bronchial ممکن است با گونه های سرخ شدید و طولانی مدت، تورم صورت و periorbital، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، و hypotension نشان داده شوند
[ترجمه گوگل]تومورهای کارسینوئید برونش ممکن است با شدت و طولانی شدن حادثه رفلاکس، ادم صورت و پری بیوتیک، سوزش بیش از حد، بزاق، تکی کاردی و فشار خون بالا ظاهر شود
[ترجمه گوگل]تومورهای کارسینوئید برونش ممکن است با شدت و طولانی شدن حادثه رفلاکس، ادم صورت و پری بیوتیک، سوزش بیش از حد، بزاق، تکی کاردی و فشار خون بالا ظاهر شود
12. The early time tracheotomy and the bronchial tube pulmonary alveo. . .
[ترجمه ترگمان]اولین بار نای بری و لوله ریوی به alveo ریوی رسید
[ترجمه گوگل]تراکئوتومی اولیه و لوله آلوئولی لوله ریه
[ترجمه گوگل]تراکئوتومی اولیه و لوله آلوئولی لوله ریه
13. Methods Bronchial biopsies and bronchoalveolar lavage ( BAL) were performed on 12 asthmatic patients and 10 control subjects with fibreoptic bronchoscopy .
[ترجمه ترگمان]روش های bronchial biopsies و bronchoalveolar lavage (bal)در ۱۲ بیمار مبتلا به آسم و ۱۰ سوژه کنترلی با fibreoptic bronchoscopy انجام شد
[ترجمه گوگل]روش های بیوپسی برونکلی و لارو برونکلو آلوئولار (BAL) بر روی 12 بیمار مبتلا به آسم و 10 نفر از افراد کنترل شده با برونکوسکوپی فیبروپتیک انجام شد
[ترجمه گوگل]روش های بیوپسی برونکلی و لارو برونکلو آلوئولار (BAL) بر روی 12 بیمار مبتلا به آسم و 10 نفر از افراد کنترل شده با برونکوسکوپی فیبروپتیک انجام شد
14. Ten days after presentation, she developed Pneumocystis carinii pneumonia which was confirmed by identification of the organism in bronchial lavage specimens.
[ترجمه ترگمان]ده روز پس از ارائه، او pneumocystis carinii pneumonia را توسعه داد که با شناسایی ارگانیسم در نمونه های bronchial مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ده روز پس از ارائه، وی بیماری پنوموسیستیس کارنیی پنومونی را ایجاد کرد که با شناسایی ارگانیزم در نمونه های برانکائی تایید شد
[ترجمه گوگل]ده روز پس از ارائه، وی بیماری پنوموسیستیس کارنیی پنومونی را ایجاد کرد که با شناسایی ارگانیزم در نمونه های برانکائی تایید شد
کلمات دیگر: