کلمه جو
صفحه اصلی

press cutting


بریده جراید

انگلیسی به فارسی

بریده جراید


برش مطبوعات


انگلیسی به انگلیسی

• article clipped out of a newspaper
a press cutting is a report that you cut out of a newspaper and keep, usually because it refers to you or to someone you know or admire.

جملات نمونه

1. She had kept all the press cuttings about the murder.
[ترجمه ترگمان]او تمام روزنامه ها را در مورد قتل متهم کرده بود
[ترجمه گوگل]او تمام قلمه های مطبوعاتی را درباره قتل نگه داشته بود

2. Margot sent him some press cuttings about the wedding.
[ترجمه ترگمان]مارگوت براش مقداری اطلاعات در مورد عروسی فرستاد
[ترجمه گوگل]مارگوت او را به برخی از قلمه های مطبوعاتی در مورد عروسی فرستاد

3. He kept a scrapbook containing press cuttings of his concerts.
[ترجمه ترگمان]او یک scrapbook حاوی برش های فشرده کنسرت های خود را نگه داشت
[ترجمه گوگل]او یک دفترچه خاطراتی حاوی قطعنامه های کنسرتی اش را نگه داشت

4. Here are the press cuttings and reviews.
[ترجمه ترگمان]اینها برش و برش مطبوعات هستند
[ترجمه گوگل]در اینجا قلمه مطبوعات و بررسی است

5. Be sure to cut out and keep all press cuttings.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که بریده شود و تمام برش مطبوعات را نگه دارید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تمام قلمه های مطبوعات را قطع و نگه دارید

6. He is also compiling a list a founder members and has appealed for photographs and Press cuttings to help his research.
[ترجمه ترگمان]او همچنین فهرستی از اعضای موسس تهیه می کند و برای کمک به تحقیقات خود درخواست عکس و برش مطبوعات کرده است
[ترجمه گوگل]او همچنین لیستی از اعضای بنیانگذار را تشکیل می دهد و برای کمک به تحقیقاتش برای عکس ها و قلم های چاپی درخواست کرده است

7. There are extensive collections of Regional Council committee papers and minutes, government circulars and press cuttings.
[ترجمه ترگمان]مجموعه های گسترده ای از اسناد و مدارک کمیته شورای منطقه ای، بخشنامه های دولت و برش مطبوعات وجود دارد
[ترجمه گوگل]مجموعه های گسترده ای از مقالات کمیته کمیته شورای منطقه ای و دایره، نشریات دولتی و قطعنامه های مطبوعاتی وجود دارد

8. There, after taking a copy, our man noticed a press cutting stuck to a filing cabinet.
[ترجمه ترگمان]ان جا، بعد از برداشتن یک نسخه، مردی را دید که به یک قفسه بایگانی گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، پس از گرفتن یک کپی، مرد ما متوجه یک برداشت مطبوعاتی به یک کابینه پرونده شد

9. Function, Stir the flour into the good, the three rollers, the roller press cutting die once again.
[ترجمه ترگمان]وظیفه، مخلوط کردن آرد را به خوبی مخلوط کنید، سه غلتک، فشار press که یک بار دیگر می میرند
[ترجمه گوگل]تابع، آرد را به خوبی، سه غلطک، برش مطبوعات غلتکی یک بار دیگر می میرند

10. Function, Stir the flour into the good, the three rollers roller press cutting die once again.
[ترجمه ترگمان]وظیفه، با هم مخلوط کنید و آرد را به خوبی مخلوط کنید، این سه غلتک، یک بار دیگر می میرند
[ترجمه گوگل]عملکرد، آرد را به خوبی مخلوط، سه غلطک مطبوعات فشار غلتک یک بار دیگر می میرند

11. And the more famous they become, the more difficult the press cutting agency finds it to satisfy them .
[ترجمه ترگمان]و هر چه بیشتر این افراد مشهور شوند، اداره سانسور مطبوعات آن را برای راضی کردن آن ها پیدا می کند
[ترجمه گوگل]و معروف تر شدن آن، آژانس مطبوعاتی دشوارتر آن را برآورده می کند


کلمات دیگر: