کلمه جو
صفحه اصلی

pretty well

انگلیسی به انگلیسی

• pretty good, quite good, o.k.

جملات نمونه

1. The system is pretty well foolproof.
[ترجمه ترگمان]این سیستم کاملا عاری از خطا است
[ترجمه گوگل]سیستم خیلی خوبی است

2. The security services will pretty well go to any lengths to winkle out information.
[ترجمه ترگمان]سرویس های امنیتی به هر قیمتی که بتوانند اطلاعات را از بین ببرند به خوبی عمل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]سرویس های امنیتی به خوبی می توانند به اطلاعات بیشتری دست یابند

3. The plan succeeded pretty well.
[ترجمه ترگمان]این نقشه موفقیت آمیز بود
[ترجمه گوگل]این طرح کاملا موفق بود

4. The performance on the first night came off pretty well .
[ترجمه ترگمان]نمایش در شب اول بسیار خوب پیش رفت
[ترجمه گوگل]عملکرد در شب اول بسیار خوب بود

5. His relations always did pretty well by him.
[ترجمه ترگمان]روابط او همیشه با او خوب بود
[ترجمه گوگل]روابط او همیشه با او بسیار خوب بود

6. My line of work pays pretty well.
[ترجمه ترگمان]خط کار من به خوبی می پردازد
[ترجمه گوگل]خط من کار خیلی خوب است

7. I knew him pretty well from his days as a DJ in the Bounty Club .
[ترجمه ترگمان]از روزه ای اون به عنوان یه دی جی تو \"Bounty\" خوب میشناختمش
[ترجمه گوگل]من او را از روزهای او به عنوان یک دی جی در باشگاه برادری شناختم

8. The firm is stacking up pretty well these days.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال انباشت کردن در این روزها است
[ترجمه گوگل]این شرکت این روزها خیلی خوب است

9. On most political issues my own opinion was pretty well valueless.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر مسائل سیاسی عقیده من کام لا بی ارزش بود
[ترجمه گوگل]در اکثر مسائل سیاسی، نظر من کاملا بی ارزش بود

10. It's going pretty well.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب پیش میره
[ترجمه گوگل]این خیلی خوب است

11. She knows pretty well everything there is to know on the subject.
[ترجمه ترگمان]در این مورد همه چیز را خوب می داند
[ترجمه گوگل]او به خوبی می داند که همه چیز در مورد موضوع وجود دارد

12. He hit the ball pretty well exactly where he wanted it.
[ترجمه ترگمان]به توپ ضربه زد دقیقا جایی که اون می خواست
[ترجمه گوگل]او به خوبی توپ دقیقا جایی که او آن را می خواست به توپ ضربه

13. My patience is pretty well exhausted.
[ترجمه ترگمان]صبر و شکیبایی من کاملا به پایان رسیده
[ترجمه گوگل]صبر من خیلی خوب است

14. He's pretty well finished his latest book already.
[ترجمه ترگمان]تقریبا آخرین کتابش را تمام کرده است
[ترجمه گوگل]او به تازگی آخرین کتاب خود را به پایان رسانده است

پیشنهاد کاربران

تقریبا, کما بیش

تقریبا خوب

نسبتاً، تا اندازه ای

تااندازه ای خوب، تاحدودی خوب


کلمات دیگر: