تند، باشدت لحن، بی ادبانه
brusquely
تند، باشدت لحن، بی ادبانه
انگلیسی به فارسی
بیهوده
انگلیسی به انگلیسی
• curtly; rudely, unpleasantly
جملات نمونه
1. 'What's your name?' he asked brusquely.
[ترجمه ترگمان]اسمت چیه؟ راسکلنیکف با لحن تندی پرسید:
[ترجمه گوگل]نام شما چیست؟ او پرسه زده بود
[ترجمه گوگل]نام شما چیست؟ او پرسه زده بود
2. "It's only a sprain," Paula said brusquely.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه گوگل]پائولا به آرامی گفت: 'این تنها یک کشش است
[ترجمه گوگل]پائولا به آرامی گفت: 'این تنها یک کشش است
3. Fujisaki brusquely turned him down, but the judge said Baker could ask the jurors about Caraway after the verdict.
[ترجمه ترگمان]Fujisaki با خشونت او را پایین آورد، اما قاضی گفت که بیکر می تواند از هیات منصفه در مورد caraway بعد از حکم سوال کند
[ترجمه گوگل]فوجیساکی به طور ناگهانی او را رد کرد، اما قاضی گفت بیکر می تواند از اعضای هیئت منصفه درباره کراوای پس از حکم درخواست کند
[ترجمه گوگل]فوجیساکی به طور ناگهانی او را رد کرد، اما قاضی گفت بیکر می تواند از اعضای هیئت منصفه درباره کراوای پس از حکم درخواست کند
4. Some one brusquely pulled the headscarf down over her face, stifling her cry, cutting off her vision.
[ترجمه ترگمان]یک نفر با خشونت روسری را روی صورتش کشید و در حالی که گریه او را خفه می کرد، نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها به طور ناگهانی سر ناخن را روی صورتش کشیدند و گریه می کردند و بینایی خود را قطع می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها به طور ناگهانی سر ناخن را روی صورتش کشیدند و گریه می کردند و بینایی خود را قطع می کردند
5. He moved past her brusquely and went through into the cockpit.
[ترجمه ترگمان]او با خشم از کنار او رد شد و وارد کابین خلبان شد
[ترجمه گوگل]او به آرامی از پیش رفت و به داخل کابین خلبان رفت
[ترجمه گوگل]او به آرامی از پیش رفت و به داخل کابین خلبان رفت
6. It could be said as brusquely of Iago that he is just a wrecker.
[ترجمه ترگمان]با لحنی تند و خشن گفت که او فقط یک جرثقیل است
[ترجمه گوگل]می توان گفت که به طور خلاصه از Iago است که او فقط یک مخرب است
[ترجمه گوگل]می توان گفت که به طور خلاصه از Iago است که او فقط یک مخرب است
7. The captain invited us brusquely to sit on a bench before the table and hurried out of a side door.
[ترجمه ترگمان]سروان از ما دعوت کرد روی نیمکت مقابل میز بنشینیم و با عجله از در جنبی بیرون برویم
[ترجمه گوگل]کاپیتان ما را به زحمت دعوت کرد تا روی میز روی میز نشسته و از یک درب کنار بماند
[ترجمه گوگل]کاپیتان ما را به زحمت دعوت کرد تا روی میز روی میز نشسته و از یک درب کنار بماند
8. She asking questions so brusquely and giving orders so decisively Pork's eyebrows went up in mystification.
[ترجمه ترگمان]با لحن تندی سوال کرد و دستور داد که ابروهای پو رک از نظر پنهان شد
[ترجمه گوگل]او سوالاتی را به طرز وحشیانه ای پرسید و به طرز قاطعانه دستور داد که ابروهای خوک را در عرفان بالا ببرند
[ترجمه گوگل]او سوالاتی را به طرز وحشیانه ای پرسید و به طرز قاطعانه دستور داد که ابروهای خوک را در عرفان بالا ببرند
9. He cut off the laughing brusquely with a gesture.
[ترجمه ترگمان]رت با حرکتی حاکی از ادای احترام، حرفش را قطع کرد و گفت:
[ترجمه گوگل]او خنده را با یک حرکات قطع کرد
[ترجمه گوگل]او خنده را با یک حرکات قطع کرد
10. He said it brusquely to build himself up again.
[ترجمه ترگمان]او به تندی گفت که دوباره خودش را بزرگ کند
[ترجمه گوگل]او گفت که آن را به طور خلاصه برای ساخت خود را تا دوباره
[ترجمه گوگل]او گفت که آن را به طور خلاصه برای ساخت خود را تا دوباره
11. Then brusquely his tardy rage flamed up.
[ترجمه ترگمان]آن وقت خشم tardy زبانه کشید
[ترجمه گوگل]سپس فریاد زد: خشم منفجر شد
[ترجمه گوگل]سپس فریاد زد: خشم منفجر شد
12. There was a laugh which he cut off brusquely with a gesture.
[ترجمه ترگمان]خنده ای کرد که با حرکتی تند از جا کنده شد
[ترجمه گوگل]یک خنده وجود داشت که او با حرکت به طور خلاصه قطع کرد
[ترجمه گوگل]یک خنده وجود داشت که او با حرکت به طور خلاصه قطع کرد
13. She was brusquely marched by Geonosian warriors into a circle of Jedi survivors to await execution.
[ترجمه ترگمان]او با خشونت در حالی که جنگ جویان را به صورت گروهی از survivors که منتظر اعدام بودند هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت توسط جنگجویان Geonosian به دایره ای از بازماندگان جدی به سمت اعدام رانده شد
[ترجمه گوگل]او به شدت توسط جنگجویان Geonosian به دایره ای از بازماندگان جدی به سمت اعدام رانده شد
14. He backs against the piano and bows brusquely.
[ترجمه ترگمان]به پیانو تکیه می کند و به تندی تعظیم می کند
[ترجمه گوگل]او بر خلاف پیانو پشت می نشیند و به آرامی بویی می برد
[ترجمه گوگل]او بر خلاف پیانو پشت می نشیند و به آرامی بویی می برد
پیشنهاد کاربران
In a blunt, direct manner
کلمات دیگر: