کلمه جو
صفحه اصلی

multimillionaire


(کسی که دارایی او به چند میلیون می رسد) بسیار پولدار، بسیار ثروتمند، میلیونری که ثروتش بچند میلیون برسد

انگلیسی به فارسی

میلیونری که ثروتش بچند میلیون برسد


مولتی میلیونر، بسیار ثروتمند، میلیونری که ثروتش بچند میلیون برسد


انگلیسی به انگلیسی

• one whose wealth amounts to several million dollars; one who has a great fortune
a multi-millionaire is a very rich person who has money or property worth several million pounds or dollars.

جملات نمونه

1. A multimillionaire media magnate has shocked his employees with his candor by telling them all that he's putting his business affairs on hold to enter an alcoholism-counseling program.
[ترجمه ترگمان]یک غول رسانه ای میلیاردر کارمندان خود را با صراحت خود با گفتن همه چیزهایی که امور تجاری خود را برای ورود به یک برنامه مشاوره اعتیاد به الکل مطرح می کند، شوکه کرده است
[ترجمه گوگل]رسانه های چند رسانه ای رسانه، کارکنان خود را با خلوص خود را شوکه کرده است، به همه آنها گفته است که او امور اقتصادی خود را برای ورود به برنامه مشاوره مشروبات الکلی

2. Forbes, 4 a multimillionaire funding his presidential bid with his own money, has never held elective office.
[ترجمه ترگمان]آقای فوربز ۴ که به عنوان یک میلیونر در تلاش ریاست جمهوری خود با پول خودش سرمایه گذاری می کند، هرگز دفتر انتخاباتی نداشته است
[ترجمه گوگل]فوربس، 4 مبلغ چند میلیون دلاری پیشنهاد انتخابات ریاست جمهوری خود را با پول خود، هرگز دفتر انتخابی را انتخاب نکرده است

3. The multimillionaire has slowly faded from the industry in the past decade but has been eager to be a big player again.
[ترجمه ترگمان]این مولتی میلیونر به تدریج از صنعت در دهه گذشته کم رنگ شده است، اما مشتاق است که دوباره یک بازیگر بزرگ شود
[ترجمه گوگل]چندین میلیاردر در دهه گذشته به آرامی از صنعت متزلزل شده است، اما مشتاق است دوباره یک بازیکن بزرگی باشد

4. Now he's a 49-year-old investment advisor and multimillionaire in York, South Carolina.
[ترجمه ترگمان]حالا او یک مشاور سرمایه گذاری ۴۹ ساله در نیویورک، کارولینای جنوبی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او 49 ساله مشاور سرمایه گذاری و چند ملیونی در York، کارولینای جنوبی است

5. He became a strategic master planner and a multimillionaire gambler.
[ترجمه ترگمان]او یک برنامه ریز استراتژیک و یک قمارباز مولتی میلیونر شد
[ترجمه گوگل]او یک برنامه ریز استاد استراتژیک و یک قهرمان چند ملیتی شد

6. But Houghton, a multimillionaire former chief of Corning Glass Works, is the very embodiment of a Rockefeller Republican.
[ترجمه ترگمان]اما \"هاگتون\" که به عنوان رئیس سابق صنایع شیشه Corning، مظهر یک جمهوری خواه راکفلر محسوب می شود
[ترجمه گوگل]اما هاتون، مدیر عامل سابق آژانس Corning Glass Works، بسیار تجسس جمهوریخواه راکفلر است

7. When you're the multimillionaire head of investment banking at Barclays, you're unlikely to care much what people think.
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما اولین رئیس بانک سرمایه گذاری در بارکلیز هستید، به احتمال زیاد به آنچه مردم فکر می کنند اهمیت نمی دهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما چندین میلیارد ریال بانکی سرمایه گذاری در بارکلیز هستید، بعید به نظر می رسد که خیلی چیزها را در نظر بگیرید

8. A multimillionaire media magnate has shocked his employees with his candor by telling them all that he's putting his business affairs on hold . . .
[ترجمه ترگمان]یک غول رسانه ای میلیاردر کارمندان خود را با صراحت خود با گفتن همه چیزهایی که امور تجاری خود را بر عهده دارد، شوکه کرده است
[ترجمه گوگل]رسانه های چند رسانه ای رسانه ها، کارکنان خود را با خلوص خود شگفت زده کرده است، به همه آنها گفته است که او امور کسب و کار خود را نگه می دارد

9. To his most recent exploits as a multimillionaire populist rock star crowd-surfing the adoring masses.
[ترجمه ترگمان]او به جدیدترین کاره ای خود به عنوان یک ستاره راک populist تبدیل شد که در میان توده های adoring به گشت و گذار می پرداخت
[ترجمه گوگل]به آخرین سوء استفاده های خود را به عنوان یک ستاره راک ستاره پوپولیست چند ملیتی، جمعیت گشت و گذار به توده های محترم

10. The IPO instantly made Mr. Jobs a multimillionaire.
[ترجمه ترگمان]IPO ها فورا آقای جابز را میلیونر کردند
[ترجمه گوگل]IPO بلافاصله آقای جابز را چند میلیلیتر ساخت

11. Paul Sykes, the multimillionaire and political donor, said something striking earlier this year after he and his wife separated.
[ترجمه ترگمان]پل سایکس، مولتی میلیونر و اهدا کننده سیاسی، گفت که در اوایل سال جاری پس از جدایی وی و همسرش چیزی قابل توجه گفتند
[ترجمه گوگل]پل سیکز، چند میلیون دلاری و اهدا کننده سیاسی، گفت: چیزی که در اوایل امسال رخ داد، پس از آنکه او و همسرش از هم جدا شدند

12. When he started he was just a poor boy from the hood - now he's a multimillionaire.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کرد، او فقط یک پسر فقیر از کاپوت بود - حالا میلیاردر است
[ترجمه گوگل]وقتی او شروع به کار کرد، فقط یک پسر فقیر از هود بود - اکنون او چندین میلیونر است

13. At 25 he inherited a fortune and become a multimillionaire.
[ترجمه ترگمان]در سن ۲۵ سالگی ثروتی به ارث برد و تبدیل به یک میلیونر شد
[ترجمه گوگل]در سال 25 او ثروت را به ارث برده و تبدیل به چند میلیونر شد

14. Steven Jobs built his own computer company from scratch and became a multimillionaire before his thirtieth birthday.
[ترجمه ترگمان]استیو جابز شرکت کامپیوتری خود را از نو ساخت و قبل از سی سالگی به یک میلیونر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]استیون جابز شرکت کامپیوتری خود را از ابتدا ساخته و چندین میلیاردر پیش از سی سالگی خود ساخته است


کلمات دیگر: