1. cosmic dust
غبار کیهانی
2. cosmic laws are the foundations of the science of physics
قوانین کیهانی پایه های علم فیزیک را تشکیل می دهند.
3. the cosmic distances separating the galaxies
فواصل عظیمی که کهکشان ها را از هم جدا می کند
4. His "cosmic vision" is to blend Christianity with "the wisdom of all world religions".
[ترجمه ترگمان]\"دیدگاه کیهانی\" او، ترکیبی از مسیحیت با \"حکمت همه مذاهب جهان\" است
[ترجمه گوگل]دیدگاه کیهانی او �ترکیب مسیحیت با� عقل همه ادیان جهان �است
5. This was disaster on a cosmic scale.
[ترجمه ترگمان]این فاجعه بزرگی در مقیاس کیهانی بود
[ترجمه گوگل]این فاجعه در مقیاس کیهانی بود
6. Physics is governed by cosmic laws.
[ترجمه ترگمان]فیزیک توسط قوانین کیهانی اداره می شود
[ترجمه گوگل]فیزیک توسط قوانین کیهانی اداره می شود
7. The earthquake was a disaster of cosmic proportions/scale.
[ترجمه ترگمان]زلزله یک فاجعه نسبت به مقیاس و مقیاس کیهانی بود
[ترجمه گوگل]زلزله فاجعه ای بود از مقیاس / مقیاس کیهانی
8. NASA plans to launch a satellite to study cosmic rays.
[ترجمه ترگمان]ناسا در نظر دارد یک ماهواره برای مطالعه پرتوه ای کیهانی راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]ناسا قصد دارد ماهواره ای را برای بررسی اشعه های کیهانی راه اندازی کند
9. For anything of real cosmic significance there are always three factors involved.
[ترجمه ترگمان]برای هر چیزی از اهمیت کیهانی واقعی، همیشه سه عامل دخیل هستند
[ترجمه گوگل]برای هر چیزی از اهمیت کیهانی واقعی همیشه سه عامل وجود دارد
10. Individual particles in cosmic radiation have extremely high energy, which implies that they are potentially damaging.
[ترجمه ترگمان]ذرات منحصر به فرد در تشعشعات کیهانی انرژی بسیار بالایی دارند که نشان می دهد آن ها به طور بالقوه آسیب می بینند
[ترجمه گوگل]ذرات فردی در اشعه کیهانی دارای انرژی بسیار بالایی هستند که این بدان معنی است که آنها به طور بالقوه آسیب می رسانند
11. We are also key players in a cosmic struggle.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین بازیگران کلیدی در یک مبارزه کیهانی هستیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین بازیکنان کلیدی در یک مبارزه کیهانی هستیم
12. In Revelation 13 the link between the cosmic powers and the deep is quite explicit.
[ترجمه ترگمان]در مکاشفه سیزدهم پیوند بین قدرت های کیهانی و عمیق کاملا صریح است
[ترجمه گوگل]در مکاشفه 13 ارتباط بین قدرت کیهانی و عمیق کاملا صریح است
13. Somewhere, the gods are madly spinning a cosmic radio dial across nine billion frequencies.
[ترجمه ترگمان]در جایی، خدایان دیوانه وار در حال چرخش به چرخش رادیویی کیهانی در ۹ میلیارد فرکانس ها هستند
[ترجمه گوگل]جایی که خدایان به صورت دیجیتالی یک رادیو کیهانی را در سراسر 9 میلیارد فرکانس چرخانده اند
14. Nothing, above all, to betray the cosmic anger which invariably surged through his being in the presence of violent death.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر این بود که خشم کیهانی که همیشه در حضور او در برابر مرگ شدید موج می زد به او خیانت کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز، بالاتر از همه، خدای کیهانی را که هرگز از طریق حضور او در حضور مرگ خشونت آمیز به سر می برد، خیانت می کند
15. I've only been back on the case, in cosmic terms, about two-and-a-half minutes.
[ترجمه ترگمان]من فقط در شرایط کیهانی، حدود دو و نیم، پشت قضیه بودم
[ترجمه گوگل]من فقط در مورد کیهانی در مورد دو دقیقه و نیم با هم صحبت کرده ام