کلمه جو
صفحه اصلی

creek


معنی : نهر
معانی دیگر : فرکند، ارغاب، مادی، (انگلیس) خور، شاخابه، آبنای، خلیج کوچک

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Creek, Creeks
(1) تعریف: a member of the strong confederacy of Indian tribes formed from groups previously in Alabama and Georgia, and now mostly in Oklahoma.

(2) تعریف: the Muskogean language of this people.

• stream, brook; cove, inlet
a creek is a narrow inlet where the sea comes a long way into the land.
a creek is also a small stream or river; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جویبار - آبراهه - آبنای - جویبار ساحلی
[زمین شناسی] نهر، جویبار، آبنای، جویبار ساحلی
[آب و خاک] نهر، جویبار

مترادف و متضاد

نهر (اسم)
stream, arroyo, creek, raceway, dyke, dike, slough, graben

stream of water


Synonyms: brook, brooklet, burn, crick, ditch, race, rill, rindle, river, rivulet, run, runnel, spring, streamlet, tributary, watercourse


جملات نمونه

1. up the creek
(امریکا ـ خودمانی) در مهلکه،دچار دردسر

2. women were washing dishes in the creek
زن ها در نهر ظرف می شستند.

3. a row of stones set athwart the creek
یک ردیف سنگ چیده شده از یک طرف به طرف دیگر نهر

4. the car caromed off several trees and landed in a creek
اتومبیل به چند درخت خورد و در نهر افتاد.

5. I was really up the creek without my car.
[ترجمه محمد حیدری] من بدون ماشینم واقعاً به مشکل برمیخورم
[ترجمه ترگمان]من واقعا تو رودخونه بودم بدون ماشینم
[ترجمه گوگل]من واقعا نهر را بدون ماشینم داشتم

6. This creek mouths into the sea.
[ترجمه ترگمان]این نهر آب را در دریا فرو می برد
[ترجمه گوگل]این دهنه دریاچه را به دریا می اندازد

7. I'm really up the creek without my car.
[ترجمه ترگمان]من واقعا بدون ماشینم از رودخونه میرم بیرون
[ترجمه گوگل]من واقعا نهر را بدون ماشینم دارم

8. They'll spend some time floating boats in the creek.
[ترجمه ترگمان]ان ها مدتی را با قایق شناور در نهر می گذرانند
[ترجمه گوگل]آنها برخی از قایق های شناور در رودخانه را خرج می کنند

9. One evening, crossing a small creek, he pulled the car off the road.
[ترجمه ترگمان]یک روز عصر که از نهر کوچکی می گذشت اتومبیل را از جاده بیرون کشید
[ترجمه گوگل]یک شب، عبور از یک دره کوچک، او ماشین را از جاده خارج کرد

10. A nail-biting finish, but finally won by Moira Creek at her first attempt and a complete stranger to Pooh culture.
[ترجمه ترگمان]یک میخ کوب به پایان رسید، اما بالاخره از اولین اقدام او و یک بیگانه کامل به Pooh برنده شد
[ترجمه گوگل]ناخن زدن به پایان رسید، اما در نهایت توسط Moira کریک در اولین تلاش خود را به دست آورد و یک غریبه کامل به فرهنگ پیف

11. The smell from the creek was enough to make you retch.
[ترجمه ترگمان]The از نهر کافی بود که تو retch کنی
[ترجمه گوگل]بوی از رودخانه به اندازه کافی برای رختخواب بود

12. Oak Creek is stocked with trout.
[ترجمه ترگمان]نهر بلوط پر از ماهی قزل آلا است
[ترجمه گوگل]Oak Creek با ماهی قزل آلا ذخیره می شود

13. The creek splashes and gurgles in a series of descending pools stemming from a small waterfall.
[ترجمه ترگمان]نهر آب می ریزد و در یک سری برکه های فرود که از یک آبشار کوچک برخورد می کند، gurgles و شرشر می کند
[ترجمه گوگل]چشمه نهر ها و گجل ها در یک سری از نزول استخر ها از یک آبشار کوچک است

14. I'll really be up the creek if I don't get paid this week.
[ترجمه ترگمان]اگه این هفته حقوق نگیرم، واقعا از رودخونه میرم
[ترجمه گوگل]اگر این هفته این هفته پرداخت نکنم واقعا خسته می شوم

15. The creek starts in the mountains and runs down onto private land.
[ترجمه ترگمان]نهر در کوه ها شروع می شود و به زمین های خصوصی می رود
[ترجمه گوگل]رودخانه در کوه ها شروع می شود و به زمین های خصوصی می رود

Women were washing dishes in the creek.

زن‌ها در نهر ظرف می‌شستند.


اصطلاحات

up the creek

(امریکا ـ عامیانه) در مهلکه، دچار دردسر


پیشنهاد کاربران

علاوه بر معانی فوق:
1 - کریک، نام یک قوم بزرگ از سرخپوستان بومی آمریکا نیز میباشد که قبلا در ایالت های جورجیا و آلاباما می زیستند ولی اکنون بیشتر در ایالت اوکلاهما و در کرانه شرقی می سی سی پی زندگی می کنند.
2 - زبان کریک Creek یا ماسکوگی Muskogean یک از زبانان بومی آمریکا میباشد که توسط سرخپوستان بومی کریک در اوکلاهما، فلوریدا، آلاباما و جورجیا گویش میشود.

The crabs cry as they cross the creek
رود های خیلی باریک و کوچک

A deep creek runs through the property
یه نهر عمیق جاری بود تو اون ملک

نهر

توی بریتیش میشه جیرجیر کردن
مثلا:
he makes the bed creek
یعنی جیرجیر تخت رو درآورد


کلمات دیگر: