کلمه جو
صفحه اصلی

replicate


معنی : بر گرداندن، تکرار کردن، جور ساختن، تا زدن
معانی دیگر : (به ویژه آزمایش های علمی) تکرار کردن، به نتیجه ی مشابه رسیدن، چندباره کردن، پدیسار کردن، (به ویژه برگ) همتایه، (بر روی خود) تا شده، (آمار) آزمون چند باره، تکرار همسان، پدیسار آزمایی، (به ویژه برگ) تا شدن یا کردن (بر روی خود)، کپی کردن، روگرفت کردن

انگلیسی به فارسی

(رسمی) نسخه‌ی ثانی ... بودن، عین ... بودن، بدیل ... بودن


کپی کردن، عینا بازسازی کردن، همانند ... را ساختن


(زیست‌شناسی) همتاسازی کردن، تکثیر کردن


تکثیر، تکرار کردن، جور ساختن، بر گرداندن، تا زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: replicates, replicating, replicated
• : تعریف: to repeat or duplicate.
مترادف: copy, duplicate, repeat, reproduce
مشابه: clone, copy, ditto, double, imitate, manifold, mimeograph, photocopy, Xerox

- It was difficult to replicate the experiment because of all the variables.
[ترجمه ترگمان] تکرار این آزمایش به دلیل تمام متغیرها دشوار بود
[ترجمه گوگل] این آزمایش به دلیل همه متغیرها دشوار بود
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be repeated or duplicated.
مترادف: copy, repeat, reproduce
مشابه: clone, Xerox
صفت ( adjective )
• : تعریف: folded or bent back on itself.
مشابه: folded
اسم ( noun )
مشتقات: replicative (adj.)
• : تعریف: something replicated, esp. an experiment.
مترادف: clone, duplicate, repeat, replication, reproduction
مشابه: carbon copy, counterpart, double, facsimile, look-alike, mimeograph, replica, ringer, spitting image, twin, Xerox

• duplicate, copy, reproduce, make a facsimile
to replicate something means to repeat it in exactly the same way or to make an exact copy of it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تکرار کردن، برگرداندن، تازدن، جورساختن

مترادف و متضاد

بر گرداندن (فعل)
evoke, upset, turn, avert, regurgitate, refract, return, replicate, reverse, rebut, blench, reflect, distort, convert, vomit, translate, evert, repay

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

جور ساختن (فعل)
replicate

تا زدن (فعل)
replicate

جملات نمونه

1. to replicate a statistical experiment
تجربه ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن

2. If the virus cannot replicate itself, it cannot cause illness.
[ترجمه حامد ابراهیمی] اگر ویروس نتواند خود را تکثیر کند، نمیتواند باعث بیماری شود.
[ترجمه ترگمان]اگر ویروس نمی تواند خودش تکثیر کند، نمی تواند باعث بیماری شود
[ترجمه گوگل]اگر ویروس نمیتواند خود را تکثیر کند، نمیتواند باعث بیماری شود

3. Nothing has the capacity to replicate itself except DNA.
[ترجمه Alireza] به جز DNA هیچ چیز ظرفیت تکثیر خود را ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ظرفیت تکثیر خود به جز DNA را ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز ظرفیت تکثیر خود را به جز DNA ندارد

4. Computer viruses are small programs, they replicate by attaching a copy of themselves to another program.
[ترجمه ترگمان]ویروس های کامپیوتری برنامه های کوچکی هستند، آن ها با اتصال یک کپی از خودشان به یک برنامه دیگر تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]ویروس های کامپیوتری برنامه های کوچک هستند، آنها با اتصال یک نسخه از خود به یک برنامه دیگر تکثیر می کنند

5. Chromosomes replicate before cells divide and multiply.
[ترجمه ترگمان]Chromosomes قبل از تقسیم سلول ها و ضرب کردن تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]کروموزوم ها قبل از تقسیم سلول ها و تکثیر آنها تکثیر می شوند

6. There is a need for further research to replicate these findings.
[ترجمه ترگمان]نیاز به تحقیقات بیشتر برای تکرار این یافته ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای تکثیر این یافته ها نیاز به تحقیق بیشتری وجود دارد

7. Tropic Marin Tropic Marin's philosophy is to replicate sea water as closely as is technically possible.
[ترجمه ترگمان]تا آنجایی که از لحاظ فنی امکان پذیر است، philosophy Marin Tropic (Marin s)تا حد امکان آب دریا را نیز تولید می کند
[ترجمه گوگل]فلسفه Tropic Marin Tropic Marin این است که آب دریا را تا آنجا که ممکن است از لحاظ فنی امکان پذیر باشد، تکرار کند

8. What genes do is not simply replicate their nucleotide sequences exactly.
[ترجمه ترگمان]چیزی که ژن انجام می دهد فقط توالی نوکلیوتیدی آن ها را دقیقا تکرار نمی کند
[ترجمه گوگل]کدام ژن ها دقیقا همانند توالی های نوکلئوتیدی خود هستند

9. It can replicate because the specificity of base pairing ensures that the daughter molecules are identical to the original one.
[ترجمه ترگمان]می تواند به این دلیل تکرار شود که ویژگی جفت کردن پایه تضمین می کند که مولکول های دختر با اولی یک سان هستند
[ترجمه گوگل]این می تواند تکثیر شود زیرا خاصیت جفت پایه تضمین می کند که مولکول های دختر یکسان هستند

10. Soon it will be like trying to replicate the Yellow Pages.
[ترجمه ترگمان]به زودی مانند تلاش برای تکرار صفحات زرد خواهد بود
[ترجمه گوگل]به زودی آن را مانند تلاش برای تکرار صفحات زرد خواهد بود

11. Other scientists were unable to replicate the experiment.
[ترجمه ترگمان]دیگر دانشمندان قادر به تکرار این آزمایش نبودند
[ترجمه گوگل]دانشمندان دیگر قادر به تکرار آزمایش نبودند

12. Can he replicate elaborate shapes or does he tend to make a mishmash?
[ترجمه ترگمان]آیا او می تواند اشکال پیچیده را تکرار کند یا تمایل داشته باشد که یک mishmash بسازد؟
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند اشکال پیچیده تکرار کند و آیا او تمایل به خرد شدن دارد؟

13. This led them to replicate policies and strategies that were either outmoded or unworkable, and to achieve predictably unimpressive results.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تکرار سیاست ها و استراتژی هایی شد که یا منسوخ یا منسوخ شده بودند و برای دستیابی به نتایج قابل انتظار قابل پیش بینی بود
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا آنها سیاست هایی و استراتژی هایی را که قبلا غیرممکن بوده و یا غیر قابل اجرا بودند، تکرار کنند و نتایج را به طور قابل پیش بینی ناامید کننده به دست آورد

14. Plasmid: circular DNA molecules able to replicate independently of the chromosome in microorganisms.
[ترجمه ترگمان]Plasmid: مولکول های DNA گرد می توانند مستقل از کروموزوم در ریز جانداران را تکرار کنند
[ترجمه گوگل]مولکول های دی ان ای پلاسمی DNA قادر به تکثیر مستقل از کروموزوم در میکروارگانیسم ها هستند

15. Why does it replicate just once, during the S phase, and only once?
[ترجمه ترگمان]چرا این کار فقط یک بار، در طول فاز S و فقط یک بار تکرار می شود؟
[ترجمه گوگل]چرا فقط یک بار در طول مرحله S و فقط یک بار تکثیر می شود؟

to replicate a statistical experiment

تجربه‌ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن


پیشنهاد کاربران

بدیل چیزی یا کسی بودن، نسخه ی ثانوی چیزی یا کسی بودن، بازسازی کردن، همانند ساختن، تکثیر کردن

همتا ، همتاسازی

باز تولید ، باز تولید کردن

شبیه سازی کردن

بازسازی، همانندسازی

انعکاس دادن

دوباره سازی

کپی کردن چیزی عینا

تکرار کردن ( نتیجه ، کار ، موفقیت ، دستاورد )
به نتیجه ی مشابه رسیدن/رساندن
Other scientists were unable to replicate the experiment.
دانش آموزا دیگر ناتوان بودند در تکرار این آزمایش
That discussion can not be replicated here.
آن بحث نمیتواند تکرار بشود اینجا.
A new study is replicating and extending the earlier work with a larger group of white - collar workers.
یک مطالعه ی جدید دارد تکرار می کند و ادامه می دهد این کار اخیر را با یک گروه بزرگتر از کارمندان اداری

پیاده کردن ( طرح ، کار، . . )

المثنی زدن

همانندسازی. تکثیر

پایایی

تکرار کردن

تکرار کردن , کپی کردن

# Researchers tried many times to replicate the original experiment
# Subsequent experiments failed to replicate these findings
# Computer viruses replicate themselves
# The drug prevents the virus from replicating itself

پا جای کسی گذاشتن

یک کار یا چیزی را دقیقا مثل سری قبل انجام دادن


کلمات دیگر: