معنی : مضر، موذی، پر ازار
معانی دیگر : آسیب آور، زیانبخش، زیانمند، گزندآور، دردآور، گزایان، رنج آور
hurtful
معنی : مضر، موذی، پر ازار
معانی دیگر : آسیب آور، زیانبخش، زیانمند، گزندآور، دردآور، گزایان، رنج آور
انگلیسی به فارسی
پر ازار، مضر
مضطرب، مضر، موذی، پر ازار
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: hurtfully (adv.), hurtfulness (n.)
مشتقات: hurtfully (adv.), hurtfulness (n.)
• : تعریف: causing physical or emotional pain or suffering.
• مشابه: destructive, evil, harmful, injurious, painful
• مشابه: destructive, evil, harmful, injurious, painful
- So much hurtful criticism almost made him give up wanting to become an actor.
[ترجمه ترگمان] این انتقادات مضر تقریبا باعث شد که او به یک هنرپیشه تبدیل شود
[ترجمه گوگل] انتقاد بسیار مضرانه او تقریبا باعث شد که او بخواهد شخصا بازی کند
[ترجمه گوگل] انتقاد بسیار مضرانه او تقریبا باعث شد که او بخواهد شخصا بازی کند
- His thoughtless comment was quite hurtful to her.
[ترجمه ترگمان] رفتار بی thoughtless به او خیلی دردناک بود
[ترجمه گوگل] نظر بی فکری او برای او بسیار مضر بود
[ترجمه گوگل] نظر بی فکری او برای او بسیار مضر بود
• injurious, harmful; distressing, grievous
hurtful remarks or actions upset people.
hurtful remarks or actions upset people.
مترادف و متضاد
مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent
موذی (صفت)
mischievous, shrewd, cunning, harmful, noxious, sly, malefic, baneful, insidious, hurtful, snaky
پر ازار (صفت)
evil, hurtful, malignant
injurious, cruel
Synonyms: aching, afflictive, bad, cutting, damaging, dangerous, deadly, deleterious, destructive, detrimental, disadvantageous, distressing, evil, harmful, hurting, malicious, mean, mischievous, nasty, nocuous, noxious, ominous, pernicious, poisonous, prejudicial, spiteful, unkind, upsetting, wounding
Antonyms: aiding, assisting, harmless, helpful, helping, kind, nice, relieving
جملات نمونه
1. it is hurtful to our economy
برای اقتصاد ما زیان آور است.
2. his mistakes were hurtful to the newspaper's reputation
اشتباهات او برای شهرت روزنامه بد بود.
3. the sight of those dying children was hurtful
دیدن آن کودکان مردنی (در حال مرگ) دردآور بود.
4. Clearly know love is a hurtful things, but we still relentlessness to choose love.
[ترجمه ترگمان]واضح است که عشق چیز بدی است، اما ما هنوز می خواهیم عشق را انتخاب کنیم
[ترجمه گوگل]به وضوح می دانیم که عشق چیزهای مضر است، اما ما همچنان بی رحمانه عشق را انتخاب می کنیم
[ترجمه گوگل]به وضوح می دانیم که عشق چیزهای مضر است، اما ما همچنان بی رحمانه عشق را انتخاب می کنیم
5. I found some of his comments rather hurtful.
[ترجمه ترگمان]من بعضی از نظرات او را نسبتا آزار دهنده یافتم
[ترجمه گوگل]من بعضی از نظراتش را متوجه شدم و خیلی ناراحت شدم
[ترجمه گوگل]من بعضی از نظراتش را متوجه شدم و خیلی ناراحت شدم
6. Her comments can only be hurtful to Mrs Green's family.
[ترجمه ترگمان]نظرات او تنها می تواند برای خانواده خانم گرین زیان آور باشد
[ترجمه گوگل]نظرات او فقط می تواند به خانواده خانم سبز صدمه بزند
[ترجمه گوگل]نظرات او فقط می تواند به خانواده خانم سبز صدمه بزند
7. That was a very hurtful remark!
[ترجمه ترگمان]این حرف بسیار دردناکی بود!
[ترجمه گوگل]این یک علامت بسیار مضر بود!
[ترجمه گوگل]این یک علامت بسیار مضر بود!
8. What he said was deeply hurtful to me.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت برای من خیلی دردناک بود
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت عمیقا به من حساس بود
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت عمیقا به من حساس بود
9. I cannot forget the hurtful things he said.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم چیزهایی که او گفت را فراموش کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم چیزهای مضر او را فراموش کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم چیزهای مضر او را فراموش کنم
10. She can be very hurtful sometimes.
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات خیلی آزار دهنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات بسیار مضر است
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات بسیار مضر است
11. There is no need to make such hurtful remarks.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست این گونه اظهارات آزار دهنده را بیان کنید
[ترجمه گوگل]نیازی به چنین سخنان مضر نیست
[ترجمه گوگل]نیازی به چنین سخنان مضر نیست
12. A deceitful peace is more hurtful than an open war.
[ترجمه ترگمان]صلح deceitful از جنگ علنی more است
[ترجمه گوگل]صلح فریبنده تر از یک جنگ باز است
[ترجمه گوگل]صلح فریبنده تر از یک جنگ باز است
13. It was coming out too bound up in hurtful things.
[ترجمه ترگمان]این موضوع خیلی آزار دهنده و آزار دهنده بود
[ترجمه گوگل]این موضوع خیلی پیچیده بود
[ترجمه گوگل]این موضوع خیلی پیچیده بود
14. No more hurtful comments about people's looks.
[ترجمه ترگمان]در مورد ظاهر افراد هیچ نظر زیان آوری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نظراتی غیرمعمول در مورد ظاهر افراد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نظراتی غیرمعمول در مورد ظاهر افراد وجود ندارد
It is hurtful to our economy.
برای اقتصاد ما زیان‌آور است.
His mistakes were hurtful to the newspaper's reputation.
اشتباهات او برای شهرت روزنامه بد بود.
The sight of those dying children was hurtful.
دیدن آن کودکان مردنی (در حال مرگ) دردآور بود.
پیشنهاد کاربران
زیان بار
زننده
آزارنده
آزاردهنده 💕
کلمات دیگر: