کلمه جو
صفحه اصلی

turgor


تورم، آماسیدگی، ورم، ورم سلولهای زنده گیاهی، اتساع غشاءپروتوپلاسم گیاهی

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) ورم سلول‌های زنده گیاهی، اتساع غشا پروتوپلاسم گیاهی


انگلیسی به انگلیسی

• normal pressure or rigidity of plant cells owing to the pressure exerted by the fluid inside the cells (plant physiology); swelling, distention

جملات نمونه

1. MRM can display turgor defect and tumor with precise location.
[ترجمه ترگمان]MRM می توانند عیب turgor و تومور را با موقعیت دقیق نمایش دهند
[ترجمه گوگل]MRM می تواند نقص تورغور و تومور را با محل دقیق نشان دهد

2. Growth is a function of turgor.
[ترجمه ترگمان]رشد تابعی از turgor است
[ترجمه گوگل]رشد یک عملکرد تورگور است

3. Conclusion Cooling Gel Sheets can relieve the skin turgor of patients after the craniocerebral operations.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ورقه های Sheets با استفاده از ژل خنک کننده می تواند turgor پوست بیماران پس از عملیات craniocerebral را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ورق های خنک کننده ژل می تواند بعد از عمل جراحی مغز استخوان تورگور پوست را از بین ببرد

4. Edema tends to appear first where tissue turgor is normally lowest.
[ترجمه ترگمان]edema ابتدا به نظر می رسد ابتدا در جایی ظاهر شود که turgor بافت به طور طبیعی در پایین ترین سطح قرار دارد
[ترجمه گوگل]ادم معمولا برای اولین بار ظاهر می شود که معمولا turgor بافت کم است

5. The turgor of his shoulder was a result of working too hard.
[ترجمه ترگمان]شانه او نتیجه کار زیاد بود
[ترجمه گوگل]تورگور شانه اش نتیجه کار سختی بود

6. Skeleton: hydrostatic skeleton works against the turgor of the hemocoel; the shell gives support in many species.
[ترجمه ترگمان]اسکلت: اسکلت هیدرواستاتیک در برابر the of کار می کند؛ پوسته از بسیاری از گونه ها پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]اسکلت هیدرواستاتیک اسکلت علیه turgor hemocoel کار می کند؛ پوسته پشتیبانی بسیاری از گونه ها را فراهم می کند

7. Pollen sterile blossoms lack normal turgor.
[ترجمه ترگمان]شکوفه های sterile گرده به طور نرمال فاقد آب طبیعی هستند
[ترجمه گوگل]شکوفه های استریل گرده دارای مرغ طبیعی نیستند

8. Objective:To explore the effective method for relieving gastroenteric turgor after hemorrhagic shock.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی روش موثر برای تسکین gastroenteric turgor بعد از ضربه خون آور
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف روش موثر برای از بین بردن تورژور گوارشی پس از شوک هموراژیک

9. Turgor The state, in a plant or prokaryote cell, in which the protoplast is exerting a pressure on the cell wall owing to the intake of water by osmosis.
[ترجمه ترگمان]turgor دولت، در یک کارخانه یا سلول prokaryote، که در آن the به خاطر جذب آب از طریق اسمز، فشار بر روی دیواره سلولی اعمال می کند
[ترجمه گوگل]Turgor دولت در یک سلول گیاهی یا پروکاریوت که در آن پروتوپلاست به دلیل مصرف آب توسط اسمز به دیواره سلولی فشار وارد می کند

10. Under conditions of water stress, leaf turgor decreases and stomata close.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط فشار آب، turgor برگ کاهش می یابد و منافذ بسته می شوند
[ترجمه گوگل]تحت شرایط تنش آب، توربورر برگ کاهش می یابد و دودکش نزدیک است

11. Skeleton: turgor of coelom provides a hydrostatic skeleton.
[ترجمه ترگمان]اسکلت: اسکلت coelom یک اسکلت هیدرواستاتیک دارد
[ترجمه گوگل]تورگور اسکلت coelom یک اسکلت هیدرواستاتیک را فراهم می کند

12. Pollen sterile blossoms lack normal turgor and hence the physiological changes are delayed in development.
[ترجمه ترگمان]شکوفه های sterile گرده فاقد آب معمولی هستند و از این رو تغییرات فیزیولوژیکی در رشد به تاخیر می افتد
[ترجمه گوگل]شکوفه های استریل گرده حاوی تورمور طبیعی نیستند و از این رو تغییرات فیزیولوژیکی در توسعه به تأخیر افتاده است

13. Turgidity is the main means of support of herbaceous plants and other unlignified tissues. See osmosis; plasmolysis; turgor pressure.
[ترجمه ترگمان]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و دیگر بافت های unlignified است روش اسمز، plasmolysis، فشار turgor را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و سایر بافت های غیر قابل انعطاف است اسمز را ببینید پلاسمولیز؛ فشار تورگور

14. The color of his skin was very pale, because low blood pressure gave him abnormal turgor.
[ترجمه ترگمان]رنگ پوستش خیلی رنگ پریده بود، چون فشار خون کم به او غیر عادی می داد
[ترجمه گوگل]رنگ پوست او بسیار پائین بود، زیرا فشار خون پایین او تورگور غیر طبیعی را به او داد

پیشنهاد کاربران

پُلیدگی، از فعل پُلیدن، با جذب آب آماسیدن

Skin turgor
خاصیت ارتجاعی پوست
برای تشخیص وضعیت هیدراتاسیون بیمار


کلمات دیگر: