بی عاطفه، سرد، بی مهر، بی احساس، خون سرد، بی عاطفه
coldhearted
بی عاطفه، سرد، بی مهر، بی احساس، خون سرد، بی عاطفه
انگلیسی به فارسی
بیعاطفه
سنگ دل، بی عاطفه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: cold-heartedly (adv.), cold-heartedness (n.)
مشتقات: cold-heartedly (adv.), cold-heartedness (n.)
• : تعریف: without kindness or sympathy.
• متضاد: compassionate, warm-hearted
• مشابه: heartless, pitiless, unkind
• متضاد: compassionate, warm-hearted
• مشابه: heartless, pitiless, unkind
• hard, unfeeling, not emotional; lacking in sympathy
جملات نمونه
1. I had no idea you could be so cold-hearted.
[ترجمه بی تی اس] فکرشو نمیکردم تو میتونی انقد بی احساس باشی .
[ترجمه ترگمان]من اصلا نمی دونستم که تو می تونی خیلی بی عاطفه باشی[ترجمه گوگل]من تا به حال هیچ ایده شما می تواند بسیار سرد دل
2. I carried with me for years a vague impression that he was a cold-hearted man.
[ترجمه ترگمان]من سال ها با خودم فکر کردم که او مرد سنگدلی است
[ترجمه گوگل]من سالها با من مواجه شدم که تصور مبهم بود که او یک مرد سردمدار بود
[ترجمه گوگل]من سالها با من مواجه شدم که تصور مبهم بود که او یک مرد سردمدار بود
3. He couldn't be all that ruthless and cold-hearted if he respected his elders, she mused, her spirits lifting.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که اگر او به بزرگ ترها احترام بگذارد، او نمی توانست آن همه سنگدل و سنگدل باشد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست تمام این بی رحمانه و سرماخوردگی را داشته باشد، اگر او به بزرگانش احترام گذاشت، او فکر می کرد، روح او بلند می شد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست تمام این بی رحمانه و سرماخوردگی را داشته باشد، اگر او به بزرگانش احترام گذاشت، او فکر می کرد، روح او بلند می شد
4. Christopher Lambert stars as cold-hearted chess grandmaster Peter Sanderson who becomes a serial-killer suspect.
[ترجمه ترگمان]کریستوفر Lambert، استاد بزرگ شطرنج، پیتر Sanderson است که به یک مظنون زنجیره ای تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]کریستوفر لامبرت به عنوان سرپرست شطرنج سرماخوردگی پیتر ساندرسون که به عنوان یک مظنون سریال قاتل می شود، ستاره می شود
[ترجمه گوگل]کریستوفر لامبرت به عنوان سرپرست شطرنج سرماخوردگی پیتر ساندرسون که به عنوان یک مظنون سریال قاتل می شود، ستاره می شود
5. Does it mean that she is cold-hearted?
[ترجمه ترگمان]آیا این به این معنی است که او آدم سنگدلی است؟
[ترجمه گوگل]آیا این بدان معناست که او سرد است؟
[ترجمه گوگل]آیا این بدان معناست که او سرد است؟
6. Extravagance and vanity had made him coldhearted and selfish.
[ترجمه ترگمان]غرور و خودبینی او را خودخواه و خودخواه جلوه داده بود
[ترجمه گوگل]عجله و غرور او را سردرگم و خودخواهانه ساخته بود
[ترجمه گوگل]عجله و غرور او را سردرگم و خودخواهانه ساخته بود
7. That was a practical, if coldhearted, calculus in a city like New Orleans.
[ترجمه ترگمان]اگر در شهری مثل اورلئان حساب دیفرانسیل و انتگرال گیر می کرد، این عملی عملی بود
[ترجمه گوگل]این یک عملی بود، اگر سردخوری، محاسبه در یک شهر مانند نیواورلئان
[ترجمه گوگل]این یک عملی بود، اگر سردخوری، محاسبه در یک شهر مانند نیواورلئان
8. Remember, some pretty girls are coldhearted when it comes to boys.
[ترجمه ترگمان]یادتون باشه، بعضی از دخترای خوشگل وقتی که به پسرا میان
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، برخی از دختران زیبا وقتی که به پسران می آیند سرد می شوند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، برخی از دختران زیبا وقتی که به پسران می آیند سرد می شوند
9. In a coldhearted world, people always forget to smile or how to make them smile.
[ترجمه ترگمان]در دنیای coldhearted، مردم همیشه فراموش می کنند که لبخند بزنند یا چگونه لبخند بزنند
[ترجمه گوگل]در دنیای سرد، مردم همیشه فراموش می کنند که لبخند بزنند یا اینکه لبخند بزنند
[ترجمه گوگل]در دنیای سرد، مردم همیشه فراموش می کنند که لبخند بزنند یا اینکه لبخند بزنند
10. Since the family image and structure are tortured by the Party, the personal friendship between colleagues is coldhearted as well.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تصویر خانواده و ساختار توسط حزب مورد شکنجه قرار می گیرد، دوستی شخصی بین همکاران نیز صادق است
[ترجمه گوگل]از آنجا که تصویر و ساختار خانواده توسط حزب شکنجه شده است، دوستی شخصی بین همکاران نیز سردرگم است
[ترجمه گوگل]از آنجا که تصویر و ساختار خانواده توسط حزب شکنجه شده است، دوستی شخصی بین همکاران نیز سردرگم است
11. What is it about Jesus that would draw a coldhearted crowd out of their warm beds in the middle of the night?
[ترجمه ترگمان]این چه ربطی به مسیح دارد که در نیمه های شب جمعیت زیادی را از بس تر گرم خود بیرون می کشد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی در مورد عیسی مسیح است که می تواند یک جمعیت سرد و سرد از تخت های گرم خود را در اواسط شب ترسیم کند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی در مورد عیسی مسیح است که می تواند یک جمعیت سرد و سرد از تخت های گرم خود را در اواسط شب ترسیم کند؟
12. He turned to face her for his parting shot. "You're one coldhearted woman, you know that?".
[ترجمه ترگمان]او برگشت تا برای خداحافظی با او رو به رو شود و گفت: \"تو یک زن coldhearted هستی، می دانی؟\"
[ترجمه گوگل]او برای شستشوی خود به صورت خود برگشت 'شما یک زن سردسیر هستید، این را می دانید؟'
[ترجمه گوگل]او برای شستشوی خود به صورت خود برگشت 'شما یک زن سردسیر هستید، این را می دانید؟'
13. “I did this to stop the peace process, ” he explained at a court hearing. “We need to be coldhearted. ”
[ترجمه ترگمان]او در یک جلسه دادگاه در دادگاه توضیح داد: \" من این کار را کردم تا روند صلح را متوقف کنم
[ترجمه گوگل]او در دادگاه دادگاه توضیح داد: 'من این کار را برای متوقف کردن روند صلح انجام دادم ' 'ما باید سرماخوردگی داشته باشیم '
[ترجمه گوگل]او در دادگاه دادگاه توضیح داد: 'من این کار را برای متوقف کردن روند صلح انجام دادم ' 'ما باید سرماخوردگی داشته باشیم '
پیشنهاد کاربران
سنگدل، بیرحم، بی اعتنا، بی تفاوت
بی احساس، بی عاطفه
سنگدل
کلمات دیگر: