کلمه جو
صفحه اصلی

proposed


معنی : مطرح

انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شده، مطرح


انگلیسی به انگلیسی

• suggested, recommended, submitted

مترادف و متضاد

مطرح (صفت)
proposed

جملات نمونه

1. he proposed to my daughter
او از دخترم خواستگاری کرد.

2. i proposed iraj for membership in the club
من ایرج را برای عضویت در باشگاه نامزد کردم.

3. i proposed that another school be built
پیشنهاد کردم که یک مدرسه ی دیگر هم ساخته شود.

4. saddegh proposed a toast to the flag
صادق پیشنهاد کرد که به افتخار پرچم باده نوش کنند.

5. your proposed solution is not practical
راه حل پیشنهادی شما انجام پذیر نیست.

6. the constitution of the proposed committee
تشکیل کمیته ی پیشنهادی

7. he outlined the program for his proposed reforms
او برنامه ی اصلاحات پیشنهادی خود را خلاصه کرد.

8. utterly possessed by her charm, he proposed marriage
چون کاملا تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفته بود پیشنهاد ازدواج کرد.

9. what reaction did she show when you proposed to her?
وقتی از او خواستگاری کردی چه واکنشی از خود نشان داد؟

10. The cost of these proposed changes makes them unacceptable.
[ترجمه ترگمان]هزینه این تغییرات پیشنهادی آن ها را غیرقابل قبول می سازد
[ترجمه گوگل]هزینه این تغییرات پیشنهاد شده غیرقابل قبول است

11. None of Morgan's proposed financings panned out.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از مورگان پیشنهاد financings را رد نکرد
[ترجمه گوگل]هیچ یک از مبالغ پیشنهادی مورگان، از بین رفته است

12. The proposed changes caused howls of protest from the public.
[ترجمه ترگمان]تغییرات پیشنهادی باعث ایجاد فریادهای اعتراض از سوی مردم شده است
[ترجمه گوگل]تغییرات پیشنهادی موجب اعتراض مردم شد

13. He proposed to set off immediately.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بلافاصله دست به کار شود
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد بلافاصله شروع به کار کند

14. He proposed a loose federation of small, local groups.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که یک اتحادیه آزاد از گروه های کوچک و محلی تشکیل شود
[ترجمه گوگل]او یک فدراسیون شلوغ از گروه های کوچکی را پیشنهاد کرد

15. They proposed to make arrangement beforehand.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کردند که از قبل ترتیب کارها را بدهند
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهادی را پیشنهادی کردند

16. was proposed by Mr X and seconded by Mrs Y.
[ترجمه ترگمان]توسط آقای ایکس پیشنهاد شد و خانم Y این پیشنهاد را تایید کرد
[ترجمه گوگل]توسط آقای X پیشنهاد و توسط خانم Y فرستاده شد

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد شده

ارائه شده

پیشنهادی

خواستگاری کردن


The proposed shopping centre has called forth an angry response from local residents
مرکز خرید مطرح باعث واکنشی همراه با ناراحتی/عصبانیت از جانب ساکنان محلی شده است


کلمات دیگر: