علاقه داشتن به کاری یا چیزی
taste for something
پیشنهاد کاربران
ذوق/علاقه ( ی چیزی را ) داشتن
Get a taste for something
مزه دادنِ چیزی - به مذاق خوش آمدنِ امری
She had gotten a taste for power after serving as mayor for two years
پس از دو سال شهردار بودن، قدرت به مذاق او خوش آمده بود.
مزه دادنِ چیزی - به مذاق خوش آمدنِ امری
She had gotten a taste for power after serving as mayor for two years
پس از دو سال شهردار بودن، قدرت به مذاق او خوش آمده بود.
کلمات دیگر: