از راه یا جاده ی دیگر فرستادن، تغییر مسیر دادن
reroute
از راه یا جاده ی دیگر فرستادن، تغییر مسیر دادن
انگلیسی به فارسی
از راه یا جادهی دیگر فرستادن، تغییر مسیر دادن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reroutes, rerouting, rerouted
حالات: reroutes, rerouting, rerouted
• : تعریف: to send by another or different road or way.
- Because of road work the traffic was rerouted.
[ترجمه ترگمان] به دلیل کار جاده ای، ترافیک rerouted بود
[ترجمه گوگل] به دلیل کار جاده، ترافیک ریشه گرفته است
[ترجمه گوگل] به دلیل کار جاده، ترافیک ریشه گرفته است
• redirect along another path, send by a different path
if something such as traffic is re-routed, it is directed along different roads, for example because a road is blocked.
if something such as traffic is re-routed, it is directed along different roads, for example because a road is blocked.
جملات نمونه
1. No. 103 trolleybus was rerouted due to the renovation of Chang'an Street.
[ترجمه ترگمان]شماره ۱۰۳ trolleybus به دلیل نوسازی خیابان چانگ، rerouted بود
[ترجمه گوگل]به دلیل بازسازی خیابان Chang'an، شماره 1050 به دلیل تعمیر مجدد خیابان Chang'an برچیده شد
[ترجمه گوگل]به دلیل بازسازی خیابان Chang'an، شماره 1050 به دلیل تعمیر مجدد خیابان Chang'an برچیده شد
2. The heavy traffic was re-routed past my front door.
[ترجمه ترگمان]ترافیک سنگین از در جلویی من رد شد
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین در پشت درب من پیش رفته بود
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین در پشت درب من پیش رفته بود
3. My flight was re-routed via Athens.
[ترجمه ترگمان]پرواز من از طریق آتن از بین رفت
[ترجمه گوگل]پرواز من دوباره از طریق آتن انجام شد
[ترجمه گوگل]پرواز من دوباره از طریق آتن انجام شد
4. The plan entails rerouting traffic through a tunnel to create a vast pedestrian area around Al-Azhar.
[ترجمه ترگمان]این طرح شامل ترافیک rerouting از طریق یک تونل برای ایجاد یک منطقه عابر پیاده در اطراف الازهر است
[ترجمه گوگل]این طرح مستلزم ردیابی ترافیک از طریق یک تونل برای ایجاد یک منطقه وسیع عابر پیاده در اطراف الازهر است
[ترجمه گوگل]این طرح مستلزم ردیابی ترافیک از طریق یک تونل برای ایجاد یک منطقه وسیع عابر پیاده در اطراف الازهر است
5. A large proportion of the defence budget has been re-routed to education.
[ترجمه ترگمان]بخش بزرگی از بودجه دفاعی به آموزش مجدد تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از بودجه دفاعی به آموزش و پرورش منتقل شده است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از بودجه دفاعی به آموزش و پرورش منتقل شده است
6. The flight was re-routed through Singapore.
[ترجمه ترگمان]این پرواز از طریق سنگاپور دوباره اجرا شد
[ترجمه گوگل]پرواز دوباره از طریق سنگاپور انجام شد
[ترجمه گوگل]پرواز دوباره از طریق سنگاپور انجام شد
7. They rerouted the planes at La Guardia airport.
[ترجمه ترگمان]ان ها هواپیما را در فرودگاه لاگاردیا به پرواز درآوردند
[ترجمه گوگل]آنها هواپیماها را در فرودگاه لا گوردیا رد کردند
[ترجمه گوگل]آنها هواپیماها را در فرودگاه لا گوردیا رد کردند
8. Her flight will be rerouted via Tokyo.
[ترجمه ترگمان]پرواز او از توکیو خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]پرواز او از طریق توکیو رانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]پرواز او از طریق توکیو رانده خواهد شد
9. Doctors had to perform a colostomy, rerouting the undamaged intestinal tract to a substitute opening in her lower abdomen.
[ترجمه ترگمان]پزشکان مجبور بودند تا یک colostomy را اجرا کنند، که مجرای روده که آسیب ندیده بود را به جای باز شدن در شکم lower باز کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان مجبور به انجام کولوستومی شدند، مسیر مجدد روده مجدد را به جای جایگزینی در شکم شکمی خود تغییر دادند
[ترجمه گوگل]پزشکان مجبور به انجام کولوستومی شدند، مسیر مجدد روده مجدد را به جای جایگزینی در شکم شکمی خود تغییر دادند
10. By changing this address to that of the new driver all the data is re-routed through the interface.
[ترجمه ترگمان]با تغییر این آدرس به راننده جدید تمام داده ها مجددا از طریق رابط وارد می شوند
[ترجمه گوگل]با تغییر این آدرس به راننده جدید تمام داده ها از طریق رابط مجددا مسیر می شوند
[ترجمه گوگل]با تغییر این آدرس به راننده جدید تمام داده ها از طریق رابط مجددا مسیر می شوند
11. This re-routing was achieved very easily by disconnecting the flexible pipe from one pump and connecting it to the other.
[ترجمه ترگمان]این مسیر یابی به راحتی با قطع کردن لوله انعطاف پذیر از یک پمپ و اتصال آن به طرف دیگر بدست آمد
[ترجمه گوگل]این مسیر مجددا به راحتی با جدا کردن لوله ی انعطاف پذیر از یک پمپ و اتصال آن به دیگری به دست آمد
[ترجمه گوگل]این مسیر مجددا به راحتی با جدا کردن لوله ی انعطاف پذیر از یک پمپ و اتصال آن به دیگری به دست آمد
12. The rerouted nature trail offers three new vistas from about 150 feet above river level.
[ترجمه ترگمان]مسیر طبیعت rerouted، سه چشم انداز جدید را از حدود ۱۵۰ فوت بالاتر از سطح رودخانه ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]ردیابی طبیعت ریشه دار سه گونه جدید از حدود 150 فوت بالاتر از سطح رودخانه ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]ردیابی طبیعت ریشه دار سه گونه جدید از حدود 150 فوت بالاتر از سطح رودخانه ارائه می دهد
13. In total some 200 metres of 3000 volt and 000 volt power lines were re-routed along the southern boundary of the bypass.
[ترجمه ترگمان]در مجموع حدود ۲۰۰ متر از ۳۰۰۰ خط نیروی برق در امتداد مرز جنوبی گذرگاه منحرف شد
[ترجمه گوگل]در مجموع، حدود 200 متر از خطوط برق 3000 ولت و 000 ولت در کنار مرز جنوبی دور زدن مجدد راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]در مجموع، حدود 200 متر از خطوط برق 3000 ولت و 000 ولت در کنار مرز جنوبی دور زدن مجدد راه اندازی شد
14. This is the point where the re-routed A. 890 comes in to resume its original course.
[ترجمه ترگمان]این نقطه ای است که در آن A - A قرار می گیرد ۸۹۰ ادبیات اصلی خود را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]این نقطه ای است که مسیر جدید A 890 برای ادامه مسیر اصلی خود می آید
[ترجمه گوگل]این نقطه ای است که مسیر جدید A 890 برای ادامه مسیر اصلی خود می آید
پیشنهاد کاربران
منحرف کردن مسیر
reroute ( حملونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: تغییر مسیر
تعریف: عوض کردن مسیر برخلاف برنامه که معمولاً با پیش بینی قبلی و برای اجتناب از مسیری خاص در مقطعی معین صورت می گیرد
واژه مصوب: تغییر مسیر
تعریف: عوض کردن مسیر برخلاف برنامه که معمولاً با پیش بینی قبلی و برای اجتناب از مسیری خاص در مقطعی معین صورت می گیرد
کلمات دیگر: