نامعتبر است
unlikable
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of likable.
• not pleasant, not amiable
جملات نمونه
1. They are quite unlikable, and this is consistent pretty much across O'Connor's fiction : short, long, medium, whatever.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا unlikable هستند، و این کاملا در سراسر داستان او وجود دارد: کوتاه، دراز، متوسط، یا هر چیزی
[ترجمه گوگل]آنها کاملا غیرقابل توجیه هستند، و این کاملا در میان داستان کوتاه O'Connor، کوتاه، طولانی، متوسط، هر چیزی است
[ترجمه گوگل]آنها کاملا غیرقابل توجیه هستند، و این کاملا در میان داستان کوتاه O'Connor، کوتاه، طولانی، متوسط، هر چیزی است
2. The protagonist is unlikable, with appetites for food and women that Ingram said stand in for "Western society's gluttony and overconsumption. "
[ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی unlikable است، با اشتها برای غذا و زنانی که این گرام گفت در مقابل شکم پرستی و overconsumption جامعه غربی ایستاده است
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی نامعلوم است، با اشتیاق برای مواد غذایی و زنان که Ingram گفت: در موضع 'جامعیت و غلبه جامعه غربی و بیش از حد '
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی نامعلوم است، با اشتیاق برای مواد غذایی و زنان که Ingram گفت: در موضع 'جامعیت و غلبه جامعه غربی و بیش از حد '
3. Be Attentive to Others and Never Stop Listening – Self-centered people are usually unlikable.
[ترجمه ترگمان]مراقب دیگران باشید و هرگز گوش دادن به دیگران را رها نکنید
[ترجمه گوگل]توجه به دیگران و گوش دادن هرگز نباید - افراد متمرکز بر خود اغلب غیرقابل استفاده هستند
[ترجمه گوگل]توجه به دیگران و گوش دادن هرگز نباید - افراد متمرکز بر خود اغلب غیرقابل استفاده هستند
4. The most silly, lazy, artful, shrewish, ugly, weak and unlikable child among all usually is most doted on by parents.
[ترجمه ترگمان]The، تنبل، ظریف، shrewish، ضعیف، ضعیف و unlikable معمولا به وسیله پدران و مادرها مورد توجه و محبت قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]فرزندان احمقانه، تنبل، شجاعانه، شجاعانه، زشت، ضعیف و غیرقابل توجیه در میان همه والدین اغلب از آن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]فرزندان احمقانه، تنبل، شجاعانه، شجاعانه، زشت، ضعیف و غیرقابل توجیه در میان همه والدین اغلب از آن استفاده می کنند
5. How do you manage to make a character who could be easily unlikable likable?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی شخصیتی درست کنی که به راحتی دوست نداشتنی دوست داشتنی باشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان یک کاراکتر را ایجاد کرد که می تواند به راحتی قابل قبول باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان یک کاراکتر را ایجاد کرد که می تواند به راحتی قابل قبول باشد؟
6. Men, on the other hand, were more evenly divided in their response, but failed to show the same preferential bias for acts of "informational warfare" against the unlikable classmate.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، مردان به طور مساوی در واکنش خود تقسیم شدند، اما نتوانست تعصب ترجیحی برای اقدامات \"جنگ اطلاعاتی\" علیه همکلاسی unlikable را نشان دهد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، مردان نسبت به واکنش خود به طور مساوی تقسیم شده اند، اما نتوانسته اند همان تعصب ترجیحی را برای اقدامات �جنگ اطلاعاتی� علیه همکلاسی غیرقابل قبول نشان دهند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، مردان نسبت به واکنش خود به طور مساوی تقسیم شده اند، اما نتوانسته اند همان تعصب ترجیحی را برای اقدامات �جنگ اطلاعاتی� علیه همکلاسی غیرقابل قبول نشان دهند
7. She married for money. She had an affair. She carried on naked in the pool with her boyfriend. She's cold, materialistic, unlikable.
[ترجمه ترگمان]اون با پول ازدواج کرد اون یه رابطه داشت اون تو استخر با دوست پسرش لخت بود او سرد، مادی، دوست نداشتنی است
[ترجمه گوگل]او برای پول ازدواج کرد او یک رابطه داشت او با دوست پسرش در کنار استخر برهنه شد او سرد است، ماتریالیست، غیر قابل توجیه است
[ترجمه گوگل]او برای پول ازدواج کرد او یک رابطه داشت او با دوست پسرش در کنار استخر برهنه شد او سرد است، ماتریالیست، غیر قابل توجیه است
8. At the beginning of the story he is a most unlikable character - arrogant and ignorant of smart Elizabeth Bennet's charms.
[ترجمه ترگمان]در آغاز داستان او بیشتر دوست نداشتنی - - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]در ابتدای داستان او یک شخصیت نامطلوب است - متکبر و نادان از فریبندگی هوشمند الیزابت بنت
[ترجمه گوگل]در ابتدای داستان او یک شخصیت نامطلوب است - متکبر و نادان از فریبندگی هوشمند الیزابت بنت
9. In addition, these breeders do not always care about the health and strength of the breed, which often results in genetic illnesses, poor health in general and unlikable personality traits.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پرورش دهندگان همیشه به سلامت و قدرت نژاد اهمیت نمی دهند که اغلب منجر به بیماری های ژنتیکی، سلامت ضعیف به طور کلی و ویژگی های شخصیتی unlikable می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این پرورش دهنده ها همواره به سلامت و قدرت نژاد اهمیت نمی دهند، که اغلب به بیماری های ژنتیکی، سلامت ضعیف به طور کلی و ویژگی های شخصیت نامطلوب منجر می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این پرورش دهنده ها همواره به سلامت و قدرت نژاد اهمیت نمی دهند، که اغلب به بیماری های ژنتیکی، سلامت ضعیف به طور کلی و ویژگی های شخصیت نامطلوب منجر می شود
10. The possibility of forcing hard landing through policy is very rare, i. e. it's very unlikable that the real estate quarter will fall into a recession.
[ترجمه ترگمان]امکان وادار کردن به پیاده کردن سخت از طریق سیاست بسیار نادر است ای بسیار جالب است که بخش املاک و مستغلات به رکود اقتصادی تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]امکان تحمیل سختی از طریق سیاست بسیار نادر است، من e این بسیار نامطلوب است که بخش اوراق بهادار به یک رکود افتاده است
[ترجمه گوگل]امکان تحمیل سختی از طریق سیاست بسیار نادر است، من e این بسیار نامطلوب است که بخش اوراق بهادار به یک رکود افتاده است
11. To disagree with someone you risk appearing rude, argumentative, or unlikable.
[ترجمه ترگمان]برای مخالفت با کسی که ریسک می کنید بی ادب، استدلالی، یا نادرست ظاهر می شوید
[ترجمه گوگل]برای مخالفت با کسی که خطرناک است به نظر می رسد بی ادب، استدلال یا غیر قابل توجیه است
[ترجمه گوگل]برای مخالفت با کسی که خطرناک است به نظر می رسد بی ادب، استدلال یا غیر قابل توجیه است
12. So, until the events of volume six, it was always made plain that Snape might be an unlikable fellow, but he was essentially one of the good guys.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تا زمانی که وقایع جلد ششم، همیشه آشکار می شد که ممکن است اسنیپ دوست نداشتنی باشد، اما در اصل یکی از افراد خوبی بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تا حوادث شش ماهه، همیشه متوجه شدم که اسنیپ ممکن است یک فرد غیرمسلح باشد، اما او اساسا یکی از بچه های خوب بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تا حوادث شش ماهه، همیشه متوجه شدم که اسنیپ ممکن است یک فرد غیرمسلح باشد، اما او اساسا یکی از بچه های خوب بود
پیشنهاد کاربران
جذاب
ناخوشایند، غیردوست داشتنی
کلمات دیگر: