کلمه جو
صفحه اصلی

in shape


سرحال، سر و مر و گنده، ورزیده

انگلیسی به انگلیسی

• in good physical fitness; in form, in figure, in appearance

جملات نمونه

1. The island was originally circular in shape.
[ترجمه ترگمان]جزیره در اصل به شکل مدور بود
[ترجمه گوگل]این جزیره در اصل شکل دایره ای بود

2. The cells are slightly irregular in shape.
[ترجمه ترگمان]سلول ها کمی نامنظم هستند
[ترجمه گوگل]سلول ها کمی شکل نامنظم دارند

3. These bags differ in size, but not in shape.
[ترجمه ترگمان]این کیف ها به اندازه کافی متفاوت هستند اما به شکل نیستند
[ترجمه گوگل]این کیسه ها در اندازه متفاوت، اما نه در شکل

4. The picture is round in shape.
[ترجمه ترگمان]تصویر گرد است
[ترجمه گوگل]تصویر دور شکل دارد

5. The longer you have been in shape in the past, the quicker you will regain fitness in future.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر در گذشته شکل گرفته اید، در آینده بهتر به دست خواهید آورد
[ترجمه گوگل]هر چه دیگر در گذشته بوده اید، هرچه سریعتر آمادگی خود را در آینده به دست آورید

6. The handle is oval in shape.
[ترجمه ترگمان]دسته بیضی است
[ترجمه گوگل]دسته به شکل بیضی شکل است

7. The island is roughly circular in shape.
[ترجمه ترگمان]جزیره تقریبا مدور است
[ترجمه گوگل]این جزیره تقریبا دایره ای است

8. She's bought an exercise bike to keep in shape.
[ترجمه ترگمان]او یک دوچرخه تمرین برای حفظ شکل خرید
[ترجمه گوگل]او یک دوچرخه ورزشی برای حفظ شکل گرفته است

9. The dining room was square in shape.
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری شکل مربع بود
[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری مربع شکل بود

10. She likes to stay in shape.
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره که شکل بگیره
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در شکل باقی بماند

11. The buds are conical or pyramidal in shape.
[ترجمه ترگمان]جوانه ها به شکل هرمی یا هرمی هستند
[ترجمه گوگل]جوانه های مخروطی یا هرمی شکل هستند

12. Our table is oval in shape.
[ترجمه ترگمان]میز ما شکل بیضی است
[ترجمه گوگل]میز ما بیضی شکل است

13. There is wide variety in shape and colour.
[ترجمه ترگمان]تنوع زیادی در شکل و رنگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]طیف گسترده ای در شکل و رنگ وجود دارد

14. I like to keep in shape .
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که شکل و شکل پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در شکل نگه داشته باشم

15. You'll never be in shape until you eat less and take more exercise.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که کم تر غذا بخوری به اندازه کافی شکل نخواهی داشت
[ترجمه گوگل]شما هرگز در شکل نخواهید بود تا زمانی که کمتر بخورید و تمرین بیشتری انجام دهید

پیشنهاد کاربران

روفرم ، خوش هیکل

رو فرم، خوش هیکل
He goes jogging twice a week to keep in shape
او دو بار در هفته پیاده روی می رود تا رو فرم بماند

متناسب

خوش هیکل،

به شکل اولیه ( سالم نگه داریم ) .

Fit
Fitness
رو فرم ، خوش هیکل

Get in shape به معنای رو فرم بودن


کلمات دیگر: