1. The author uses disease as a metaphor for the corruption in society.
[ترجمه ترگمان]نویسنده از بیماری به عنوان استعاره برای فساد در جامعه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده از بیماری به عنوان یک استعاره برای فساد در جامعه استفاده می کند
2. The divided family remains a powerful metaphor for a society that continued to tear itself apart.
[ترجمه جاوید جابرانصار] خانواده از هم پاشیده یک استعاره قوی برای جامه ای است که در جریان متلاشی شدن میباشد.
[ترجمه ترگمان]خانواده تقسیم شده یک استعاره قدرتمند برای جامعه ای است که به تجزیه خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]خانواده تقسیم شده استعاره قدرتمند جامعه ای است که همچنان خود را از هم جدا می کند
3. He uses the metaphor of fire to represent hatred.
[ترجمه ترگمان]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
4. In poetry the rose is often a metaphor for love.
[ترجمه ترگمان]در شعر، رز اغلب یک استعاره برای عشق است
[ترجمه گوگل]در شعر گل رز اغلب یک استعاره برای عشق است
5. Their relationship is a metaphor for the failure of communication in the modern world.
[ترجمه ترگمان]رابطه آن ها استعاره ای برای شکست ارتباطات در دنیای مدرن است
[ترجمه گوگل]ارتباط آنها یک استعاره برای شکست ارتباط در دنیای مدرن است
6. A frequent metaphor for one aspect of chaos theory is called the Butterfly Effect - butterflies flapping their wings in the Amazon affect the weather in Chicago.
[ترجمه ترگمان]استعاره مکرر برای یک جنبه از نظریه هرج و مرج، اثر پروانه ای نامیده می شود - پروانه ها که باله ای خود را در آمازون به هم می زنند، بر آب و هوای شیکاگو تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]یک استعاره مکرر برای یکی از جنبه های نظریه هرج و مرج، اثر پروانه ای نامیده می شود - پروانه ها با بال های بالایی خود در آمازون بر آب و هوا در شیکاگو تاثیر می گذارند
7. The writer's striking use of metaphor.
[ترجمه ترگمان]کاربرد قابل توجه نویسنده از استعاره
[ترجمه گوگل]استفاده قابل توجه از استعاره نویسنده
8. We discussed the use of metaphor in the text.
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از استعاره در متن را مورد بحث قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما درباره استفاده از استعاره در متن بحث کردیم
9. Using metaphor, we say that computers have senses and a memory.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از استعاره، می گوییم که کامپیوترها حس و حافظه دارند
[ترجمه گوگل]با استفاده از استعاره، می گوییم که کامپیوتر ها دارای حسی و حافظه است
10. Metaphor and simile are the most commonly used figures of speech in everyday language.
[ترجمه ترگمان]استعاره و تشبیه رایج ترین اشکال گفتاری در زبان روزمره هستند
[ترجمه گوگل]استعاره و شبیه سازی رایجترین جملات سخنرانی در زبان روزمره است
11. 'This vale of tears'is a metaphor for the human condition.
[ترجمه ترگمان]این دره پر از اشک، استعاره ای برای شرایط انسان است
[ترجمه گوگل]'این دروغ از اشک های استعاره برای شرایط انسان است
12. In the film, the city is a metaphor for confusion and loneliness.
[ترجمه ترگمان]در فیلم، شهر استعاره برای سردرگمی و تنهایی است
[ترجمه گوگل]در این فیلم، شهر استعاره ای برای سردرگمی و تنهایی است
13. Metaphor is a common literary device.
[ترجمه ترگمان]استعاره یک وسیله ادبی رایج است
[ترجمه گوگل]استعاره یک دستگاه ادبی رایج است
14. Let us distinguish the various types of metaphor.
[ترجمه ترگمان]بیایید انواع مختلف استعاره را متمایز کنیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید انواع مختلف استعاره را تشخیص دهیم
15. For example, the underlying metaphor for the working space on the screen, is a desk top.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، استعاره زیربنایی برای فضای کاری روی صفحه، یک میز تحریر است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، استعاره پایه برای فضای کاری روی صفحه، یک میز است