گروه مشاور، بنگاه رایزنی
consultancy
انگلیسی به فارسی
مشاوره
انگلیسی به انگلیسی
• advisership, position of a consultant; consultation, meeting held in order to discuss a particular issue
a consultancy is a group of people who give professional advice on a particular subject.
a consultancy is a group of people who give professional advice on a particular subject.
جملات نمونه
1. A survey of 57 hospitals by Newchurch, a consultancy, reveals striking improvements.
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی از ۵۷ بیمارستان توسط Newchurch، یک مشاور، بهبودهای قابل توجه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نظرسنجی از 57 بیمارستان توسط نیوچرچ، مشاور، نشان دهنده پیشرفت چشمگیر است
[ترجمه گوگل]نظرسنجی از 57 بیمارستان توسط نیوچرچ، مشاور، نشان دهنده پیشرفت چشمگیر است
2. The consultancy gives advice to manufacturers on the health and safety aspects of their products.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مشاور برای تولید کنندگان در زمینه سلامت و جنبه های ایمنی محصولات آن ها مشاوره می دهد
[ترجمه گوگل]این مشاوره به تولید کنندگان در زمینه بهداشت و ایمنی محصولات خود توصیه می کند
[ترجمه گوگل]این مشاوره به تولید کنندگان در زمینه بهداشت و ایمنی محصولات خود توصیه می کند
3. The project provides both consultancy and training.
[ترجمه ترگمان]این پروژه هم شرکت مشاوره و هم آموزش را تامین می کند
[ترجمه گوگل]این پروژه هر دو مشاوره و آموزش را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این پروژه هر دو مشاوره و آموزش را فراهم می کند
4. The firm's consultancy fee income rose by 3% last year.
[ترجمه ترگمان]درآمد شرکت مشاوره شرکت در سال گذشته ۳ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]درآمد هزینه مشاوره شرکت سال گذشته 3 درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]درآمد هزینه مشاوره شرکت سال گذشته 3 درصد افزایش یافت
5. Dr Gray has been appointed to a consultancy.
[ترجمه ترگمان]دکتر گری به سمت یک مشاور منصوب شده است
[ترجمه گوگل]دکتر گری به مشاوره منصوب شده است
[ترجمه گوگل]دکتر گری به مشاوره منصوب شده است
6. Many software houses sell consultancy, and disappointing product sales from 1988-91 have driven the major hardware suppliers into the services market.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های نرم افزاری به فروش شرکت مشاوره می پردازند و فروش محصولات نا امید کننده از سال ۱۹۸۸ تا ۹۱، تامین کنندگان اصلی سخت افزار را به بازار خدمات سوق داده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانه های نرم افزاری مشاوره را به فروش می رسانند و فروش محصولات ناامید کننده از سال های 1988 تا 1991، تامین کنندگان عمده سخت افزار را در بازار خدمات رانده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانه های نرم افزاری مشاوره را به فروش می رسانند و فروش محصولات ناامید کننده از سال های 1988 تا 1991، تامین کنندگان عمده سخت افزار را در بازار خدمات رانده است
7. We offer a free consultancy service to advise on the most appropriate and cost effective ways of meeting your money transmission needs.
[ترجمه ترگمان]ما یک سرویس مشاوره رایگان برای مشاوره در مورد مناسب ترین و هزینه موثر برآورده کردن نیازهای انتقال پول تان ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما خدمات مشاوره ای رایگان ارائه می دهیم تا توصیه های مربوط به مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روش های تامین نیازهای پول شما را تامین نماییم
[ترجمه گوگل]ما خدمات مشاوره ای رایگان ارائه می دهیم تا توصیه های مربوط به مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روش های تامین نیازهای پول شما را تامین نماییم
8. It provides consultancy and installation services for all flavours of Unix.
[ترجمه ترگمان]این شرکت خدمات مشاوره ای و نصب را برای همه طعم ها و طعم ها ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این خدمات مشاوره و نصب را برای تمام طعم های یونیکس فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این خدمات مشاوره و نصب را برای تمام طعم های یونیکس فراهم می کند
9. And they increasingly make revenue from research and consultancy services for commercial firms.
[ترجمه ترگمان]و آن ها به طور فزاینده ای از خدمات تحقیق و مشاوره برای شرکت های تجاری سود می برند
[ترجمه گوگل]و آنها به طور فزاینده ای از خدمات تحقیق و مشاوره برای شرکت های تجاری کسب می کنند
[ترجمه گوگل]و آنها به طور فزاینده ای از خدمات تحقیق و مشاوره برای شرکت های تجاری کسب می کنند
10. Third, it offers software services, including consultancy and installation, which comprises 25% of income.
[ترجمه ترگمان]سوم، خدمات نرم افزاری از جمله شرکت مشاوره و نصب ارائه می دهد که ۲۵ درصد از درآمد را شامل می شود
[ترجمه گوگل]سوم اینکه، خدمات نرم افزاری، از جمله مشاوره و نصب، ارائه می دهد که شامل 25 درصد درآمد است
[ترجمه گوگل]سوم اینکه، خدمات نرم افزاری، از جمله مشاوره و نصب، ارائه می دهد که شامل 25 درصد درآمد است
11. These include bespoke software, systems integration, 2d database building, project management and consultancy.
[ترجمه ترگمان]این ها شامل نرم افزار سفارشی، یکپارچه سازی سیستم ها، ساختمان پایگاه داده ۲ d، مدیریت پروژه و مشاوره است
[ترجمه گوگل]این شامل نرم افزار سفارشی، ادغام سیستم، ساختمان پایگاه داده 2D، مدیریت پروژه و مشاوره می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل نرم افزار سفارشی، ادغام سیستم، ساختمان پایگاه داده 2D، مدیریت پروژه و مشاوره می باشد
12. The practice included recruitment through advertising and personnel management consultancy besides recruiting through a direct approach.
[ترجمه ترگمان]این کار شامل استخدام از طریق مشاوره مدیریت پرسنل و پرسنل در کنار استخدام از طریق یک رویکرد مستقیم بود
[ترجمه گوگل]این تمرین شامل استخدام از طریق تبلیغات و مشاوره مدیریت پرسنل علاوه بر استخدام از طریق رویکرد مستقیم است
[ترجمه گوگل]این تمرین شامل استخدام از طریق تبلیغات و مشاوره مدیریت پرسنل علاوه بر استخدام از طریق رویکرد مستقیم است
13. This company, at first attached to an advertising agency, later became an independent public relations consultancy.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ابتدا به یک موسسه تبلیغاتی متصل شد و بعدها به یک مشاور مستقل روابط عمومی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این شرکت، در ابتدا به یک آژانس تبلیغاتی متصل شد، بعدها به یک مشاور مستقل روابط عمومی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این شرکت، در ابتدا به یک آژانس تبلیغاتی متصل شد، بعدها به یک مشاور مستقل روابط عمومی تبدیل شد
14. And with good reason: the signs are that Saatchi is finding it difficult to sell the management consultancy division alone.
[ترجمه ترگمان]و با دلیل خوب: این نشانه ها حاکی از آن هستند که sell تنها تقسیم مشاور مدیریتی را به تنهایی دشوار می کند
[ترجمه گوگل]و بدیهی است که نشانه ها نشان می دهد که Saatchi در حال فروش یک بخش مشاوره مدیریت به تنهایی است
[ترجمه گوگل]و بدیهی است که نشانه ها نشان می دهد که Saatchi در حال فروش یک بخش مشاوره مدیریت به تنهایی است
پیشنهاد کاربران
مشاوره
رایزنی
رایزنی
شرکت مشاور
کلمات دیگر: