کلمه جو
صفحه اصلی

rode


زمان گذشته و اسم مفعول قدیمی فعل: ride، (کشتی های کوچک) طناب لنگر، گذشته edir

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Ride


سوار شو، سوار شدن، سواری کردن، جماع کردن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense of ride.

• travel on or in; be carried or transported by; cause to travel; depend upon, be contingent upon (informal); continue without interference (informal); move out of position, shift
rode is the past tense of ride.

Infinitive: ride, Past Participle: ridden


جملات نمونه

1. abbas rode a dapple horse
عباس سوار بر یک اسب ابلق بود.

2. abbas rode manoochehr in front of his bicycle
عباس منوچهر را جلو دوچرخه اش سوار کرد.

3. he rode a bicycle to school every day
هر روز با دوچرخه به مدرسه می رفت.

4. he rode his son on his back
پسرش را بر کول خود سوار کرد.

5. she rode in state to her coronation
با تشریفات کامل به محل تاجگذاری خود رفت.

6. the moon rode in the night sky
ماه در آسمان شب در حرکت بود.

7. the president's escorts rode big motorcycles
نگهبانان رئیس جمهور سوار موتور سیکلت های بزرگی بودند.

8. he mounted his bicycle and rode down the hill
سوار دوچرخه اش شد و از سرازیری پایین رفت.

9. She mounted her horse and rode off.
[ترجمه ترگمان]سوار اسبش شد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او اسب سواری کرد و رفت

10. They rode along narrow country lanes.
[ترجمه ترگمان]از کوره راه باریک و باریک به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد خطوط کشور باریک حرکت کردند

11. The huntsmen rode fast, chasing after the fox.
[ترجمه ترگمان]شکارچیان به سرعت حرکت می کردند و دنبال روباه می دویدند
[ترجمه گوگل]شکارچیان سریع رفتند و دنبال روباه می روند

12. A little boy rode by on a tricycle.
[ترجمه ترگمان]یه پسر کوچولو با یه سه چرخه سواری کرد
[ترجمه گوگل]یک پسر کوچک بر روی سه چرخه رانندگی کرد

13. A knight rode on his richly caparisoned steed.
[ترجمه ترگمان]شوالیه سوار بر اسب richly خود سوار بر اسب می تاخت
[ترجمه گوگل]یک شوالیه در راننده غول پیکر او سوار شد

14. She rode pillion on her son's motor bike.
[ترجمه ترگمان]او با موتور موتورش سوار بر اسب شد
[ترجمه گوگل]او دوچرخه موتور دوچرخه سواری خود را رانندگی کرد

15. She got on her bike and rode quickly to school.
[ترجمه ترگمان]سوار دوچرخه شد و به سرعت به مدرسه رفت
[ترجمه گوگل]او دوچرخه سواری کرد و به مدرسه به سرعت رفت

پیشنهاد کاربران

گذشته فعل Ride راندن سوار کاری

سوار شدن

گذشته فعل ride به معنای راندن میباشد
ممنونتون میشم اگه رو اسمم کلیک کرده و نوشته هام رو دنبال کنید
همون miss . ronny
لایک هم یادتون نره
باتشکر از عوامل

جماع/ رابطه جنسی

have sexual intercourse with


کلمات دیگر: