کلمه جو
صفحه اصلی

death row


(در زندان) بند محکومان به مرگ، بخش اعدامی ها، بند مرگ

انگلیسی به فارسی

(در زندان) بند محکومان به مرگ، بخش اعدامی‌ها، بند مرگ


رد مرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of a prison where prisoners awaiting execution are housed.

• row of prison cells where prisoners condemned to death are held while awaiting their execution
death row is the part of a prison which contains the cells for criminals who have been sentenced to death.

جملات نمونه

1. There are currently over 000 prisoners on death row.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰۰ زندانی در ردیف اعدام وجود دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیش از 000 زندانی در زندان وجود دارد

2. Seventeen prisoners held on death row are to be executed after their pleas for clemency were turned down.
[ترجمه ترگمان]پس از درخواست آن ها برای بخشش، هفده زندانی که در ردیف اعدام نگه داشته می شوند، اعدام خواهند شد
[ترجمه گوگل]هشتاد زندانی که در اثر اعدام کشته شده اند، بعد از اینکه خواستار عفو شدند، اعدام شدند

3. He has been on Death Row for 11 years.
[ترجمه ترگمان]او ۱۱ سال است که در خیابان مرگ بوده است
[ترجمه گوگل]او در 11 سالگی در ردیف مرگ بوده است

4. The 47 death row inmates awaiting execution for crimes they committed as minors reflect a 39 percent increase since 198
[ترجمه ترگمان]۴۷ نفر از زندانیان صف مرگ که منتظر اعدام افرادی هستند که نسبت به سال ۱۹۸ درصد افزایش داشته اند در انتظار اعدام هستند
[ترجمه گوگل]47 زندانی محکوم به اعدام برای جنایاتی که مرتکب شده اند به عنوان افراد زیر سن قانونی، از 198 سالگی 39 درصد افزایش یافته است

5. He is on death row awaiting execution for a non-political murder.
[ترجمه ترگمان]او در ردیف اعدام در انتظار اعدام برای یک قتل غیر سیاسی است
[ترجمه گوگل]او در حال مرگ است و منتظر استعفای قتل غیر سیاسی است

6. Today, on average, inmates are on death row for 10 years.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، به طور متوسط، زندانیان ۱۰ سال است که در ردیف مرگ قرار دارند
[ترجمه گوگل]امروزه به طور متوسط، زندانیان به مدت 10 سال در حال مرگ هستند

7. He had spent nearly 13 years on death row.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا ۱۳ سال را در ردیف مرگ گذرانده بود
[ترجمه گوگل]او حدود 13 سال در رکورد اعدام بوده است

8. Also patron of death row inmates, prisoners, thieves, and undertakers.
[ترجمه ترگمان]همچنین محافظت از زندانیان، زندانیان، دزدان، و undertakers
[ترجمه گوگل]همچنین حامی زندانیان، زندانیان، دزدان و متخلفین اعدام شدند

9. On death row at San Quentin for ever, the man got a state-of-the-art execution.
[ترجمه ترگمان]این مرد که برای همیشه در سن کانتن به سر می برد، اعدام هنری را به دست آورد
[ترجمه گوگل]در اواخر قتل عام در سن کوونتین، مرد اعدام کرد

10. Kirkpatrick is one of only two Death Row inmates who has an execution date.
[ترجمه ترگمان]کیرک پاتریک یکی از دو زندانی مرگ خوار است که تاریخ اجرایی دارد
[ترجمه گوگل]Kirkpatrick یکی از تنها دو زندانی ردیف مرگ است که تاریخ اعدام دارد

11. Despite attempts to curb the number of appeals, death row waits are growing.
[ترجمه ترگمان]علی رغم تلاش برای مهار تعداد درخواست ها، ردیف مرگ در انتظار افزایش است
[ترجمه گوگل]علیرغم تلاش برای جلوگیری از تعداد اعتراضات، رأی اعدام در حال افزایش است

12. Dre, 3 co-founded Death Row Records but walked away from the company and gangsta rap last March.
[ترجمه ترگمان]دیر، ۳ نفر از گروه دث ولی را بنیانگذاری کرد، اما در ماه مارس گذشته از شرکت و gangsta رپ دور شد
[ترجمه گوگل]Dre، 3 رکورد مرگبار رکورد مشترک، اما در ماه مارس گذشته از شرکت و رپ گانگستر رد شد

13. Things grew more dire for Death Row in the fall.
[ترجمه ترگمان]در پاییز همه چیز بدتر شد
[ترجمه گوگل]در پاییز، چیزهای زیادی برای مرگ ریاست شد

14. He would be the first California death row inmate to be executed by lethal injection.
[ترجمه ترگمان]او اولین زندانی در کالیفرنیا بود که با تزریق کشنده اعدام شد
[ترجمه گوگل]او نخستین زندانی کالیفرنیای کالیفرنیایی است که با تزریق کشنده اعدام می شود

15. It was in this second stage that most death row prisoners have raised repeated challenges.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله دوم بود که اکثر زندانیان صف مرگ چالش های مکرر را مطرح کردند
[ترجمه گوگل]در این مرحله دوم، اکثر زندانیان زندانی محکوم به چالش های مکرر شده اند

پیشنهاد کاربران

ردیف اعدام

بخشی از زندان که مخصوص نگهداری زندانی های اعدامی است.


کلمات دیگر: