کلمه جو
صفحه اصلی

forme


قالب، نمونه، لانه یاجای خرگوش

انگلیسی به فارسی

برای من


انگلیسی به انگلیسی

• printing plate, printing mold

جملات نمونه

1. Apply Sorbie Curl Forme on to hair to revitalise curls and add body and shine.
[ترجمه ترگمان]پانسمان Sorbie Curl روی مو برای احیای موهای مجعد و اضافه کردن بدن و درخشش
[ترجمه گوگل]فرمور سوربی Curl را بر روی موها بمالید تا احشام را احیا کنید و بدن و درخشش را اضافه کنید

2. Bed the base on which the Forme is held when printing by Letterpress.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب کوچکی که در هنگام چاپ با letterpress در آن نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]پایه ای را که فرم را هنگام چاپ با Letterpress برگزار می کنید قرار دهید

3. The five brother forme a partnership.
[ترجمه ترگمان]این پنج برادر به عنوان شریک شرکت کردند
[ترجمه گوگل]پنج برادر یک مشارکت را تشکیل می دهند

4. At school she forme a close friendship with several other girls.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه با چند تا دختر دیگر رابطه نزدیکی پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]در مدرسه او دوستی نزدیک با چند دختر دیگر را تشکیل می دهد

5. The former soviet union is forme of several autonomous republic.
[ترجمه ترگمان]اتحاد جماهیر شوروی سابق forme از چندین جمهوری خودمختار است
[ترجمه گوگل]اتحاد شوروی سابق، چندین کشور مستقل است

6. The president walked down a lane forme by two line of soldier.
[ترجمه ترگمان]رئیس در کوچه forme که از دو صف سرباز عبور کرده بود به راه افتاد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با دو خط سرباز، یک خط راه را راه اندازی کرد

7. The parties of the leave have forme a common front to fight the force of reaction.
[ترجمه ترگمان]احزاب ترک یک جبهه مشترک هستند تا با نیروی واکنش مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]احزاب ترکیه یک جبهه مشترک برای مبارزه با نیروی واکنش ایجاد کرده اند

8. Would you please buy a softer forme when you go to the supermarket?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است زمانی که به سوپر مارکت می روید، یک شام سبک تری بخرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید یک فروند نرم تر را در هنگام سوار شدن به سوپرمارکت خریداری کنید؟

9. I'm sorry, but this week isn't forme.
[ترجمه ترگمان]متاسفم، اما این هفته forme
[ترجمه گوگل]من متاسفم، اما این هفته forme نیست

10. For you and forme and the entire human race.
[ترجمه ترگمان]برای تو و forme و نسل بشر
[ترجمه گوگل]برای شما و کلاه و کل نژاد بشری

11. The idea forme in his mind.
[ترجمه ترگمان]این فکر در ذهن او بود
[ترجمه گوگل]ایده اصلی در ذهن او

12. Space: The non-printing areas in a forme. For text matters, there are; letter space; word space and line space, etc.
[ترجمه ترگمان]فضا: مناطق غیر چاپ در a برای موضوعات متنی، فضای نامه، فضای کلمه و فضای خط، و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]فضا: مناطق غیر چاپ در قالب برای موضوعات متن، وجود دارد؛ فضای نامه؛ فضای کلمه و فضای خط، و غیره

13. Forme personally, arriving at Juventus is a dream come true and the recognition of my worth.
[ترجمه ترگمان]forme شخصا، رسیدن به یوونتوس به معنای واقعی بودن و به رسمیت شناختن ارزش من است
[ترجمه گوگل]شخصی به طور شخصی، ورود به یوونتوس یک رویا است و به رسمیت شناختن ارزش من است

14. Queue forme at the door of the bank when the news spread about its possible collapse.
[ترجمه ترگمان]که موقعی که خبر سقوط احتمالی آن در بانک پخش شد، به سوی بانک forme
[ترجمه گوگل]هنگامی که اخبار در مورد سقوط احتمالی آن منتشر شد، در صف بانک قرار می گیرد

15. Small facial haemangioma and supraumbilical raphe- A forme fruste of PHACES syndrome?
[ترجمه ترگمان]haemangioma صورت کوچک و supraumbilical - A fruste PHACES (نوعی بیماری پوستی)
[ترجمه گوگل]هما زژیوما کوچک و روحیه ی فوق العاده - A forme fruste of PHACES syndrome؟

پیشنهاد کاربران

از طرف من


To me
For me
یعنی ب نظر من . . .

Delete for me
حذف برای من
for me=برای من

تشکیل می دهد


کلمات دیگر: