کلمه جو
صفحه اصلی

generational

انگلیسی به انگلیسی

• of generations

جملات نمونه

1. People's lifestyles are usually fixed by generational habits and fashions.
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی مردم معمولا با عادات و مده ای نسلی ثابت می شود
[ترجمه گوگل]شیوه زندگی مردم معمولا توسط عادت های نسل و مدل ها ثابت می شود

2. Doctrinaire denial of a generational injustice does no justice either to the truth or to the victims.
[ترجمه ترگمان]انکار ظلم نسلی به حقیقت و یا به قربانیان حق ندارد
[ترجمه گوگل]انکار عدالت اداری از یک بی عدالتی نسبی هیچ عددی را به حقیقت یا قربانی نمی دهد

3. But generational time can gradually lead on to an appreciation of dates and time-lines.
[ترجمه ترگمان]اما زمان نسلی می تواند به تدریج به قدردانی از تاریخ ها و زمان منجر شود
[ترجمه گوگل]اما زمان نسلی می تواند به تدریج به قدردانی از تاریخ ها و خطوط زمان منجر شود

4. Whatever their differences in generational outlook and political philosophy, Ronald Reagan shared the same youthful encounter with hell.
[ترجمه ترگمان]رونالد ریگان هر چه در دیدگاه نسلی و فلسفه سیاسی تفاوت داشت، همان برخورد جوانی را با جهنم به اشتراک گذاشت
[ترجمه گوگل]رونالد ریگان هر گونه اختلاف نظر در دیدگاه های نسل ها و فلسفه سیاسی، همان برخورد جوان با جهنم را به اشتراک گذاشت

5. It's a generational thing, a big deal.
[ترجمه ترگمان]چیز مهمی است، چیز مهمی است
[ترجمه گوگل]این یک چیز نسبی است، یک معامله بزرگ

6. To be sure, the generational shift has been gradual.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان، تغییر نسلی تدریجی بوده است
[ترجمه گوگل]برای اطمینان، تغییر نسل به تدریج صورت گرفته است

7. Such generational challenges are nothing new.
[ترجمه ترگمان]چالش های نسلی جدید نیستند
[ترجمه گوگل]چالش های نسل جدید چیزی جدید نیستند

8. No feeling of this is a generational thing.
[ترجمه ترگمان] هیچ حسی به این قضیه نداره
[ترجمه گوگل]بدون احساس این چیزی نسبی است

9. This is the gift of generational ascension now and ahead.
[ترجمه ترگمان]این هدیه صعود است که حالا و جلو است
[ترجمه گوگل]این هدیه ای از قدردانی نسل ها در حال حاضر و پیش رو است

10. It may become a generational affair.
[ترجمه ترگمان]ممکنه به یه رابطه generational تبدیل بشه
[ترجمه گوگل]این ممکن است به یک رابطه نسلی تبدیل شود

11. The same stage, there is inter - generational cross - border inter - Korean intercontinental people to note Pan Jinlian.
[ترجمه ترگمان]در همان مرحله، میان قاره ای بین دو کشور بین کره و کره ای وجود دارد که به پان Jinlian اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]در همان مرحله، افراد بین قاره ای مرزی بین کره ای بین کره ای به پان جین لیان توجه می کنند

12. SUN's JVM 1 uses a generational garbage collection algorithm.
[ترجمه ترگمان]JVM SUN ۱ از الگوریتم جمع آوری زباله نسلی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]JVM 1 SUN با استفاده از یک الگوریتم جمع آوری زباله نسلی

13. The loss of genetic materials was generational and therefore went unperceived by the priests and priestesses overseeing ascension.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن مواد ژنتیکی، نسلی بود و به همین دلیل توسط کشیش ها و priestesses که ناظر به صعود بودند، از آن استقبال نشد
[ترجمه گوگل]از بین رفتن مواد ژنتیکی نسلی بود و بنابراین توسط کشیش ها و پیشکسوتان نظارت بر قدم زدن از بین رفت

14. The pattern appears to follow a generational cycle.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این الگو از یک چرخه نسلی پیروی می کند
[ترجمه گوگل]این الگو به نظر می رسد که یک چرخه نسلی دنبال کند

15. There are fascinating generational differences at work in the new American mood.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های نسلی جذابی در حال حاضر در حالت جدید آمریکا وجود دارد
[ترجمه گوگل]تفاوت های نسل جالب در کار در خلق و خوی جدید آمریکایی وجود دارد

پیشنهاد کاربران

نسلی

مربوط به نسلی خاص، گاهی اوقات برای بیان تفاوت بین نسل های مختلف از آن استفاده می شود، همچون اختلاف نسل ها

نسلی
بین نسل ها


کلمات دیگر: