earn one's keep
ارزش و صرفه ی خود را داشتن، ارزشِ صرفِ وقت و هزینه داشتن.
If you're going to live here rent - free, then you need to earn your keep by helping out with the cooking and cleaning
اگر قصد اقامتِ مجانی در اینجا دارید، باید با کمک [به انجام] امور آشپزی و نظافت [هزینه اقامت مجانی خود را] جبران کنید ( حضور مجانیِ خود را بصرفه کنید ) .
though it's expensive to buy and maintain, the new computer is earning its keep as we're able to reduce the number of staff
اگرچه[هزینه]خرید و نگهداریِ رایانه ی جدید گران است، اما از آنجایی که [به واسطه خرید آن] قادر خواهیم بود تعداد کارمندان را کاهش دهیم، [خریدنش] بصرفه است.
he can't earn his own keep
نمی تواند خرج خودش را در بیاورد.
ارزش و صرفه ی خود را داشتن، ارزشِ صرفِ وقت و هزینه داشتن.
If you're going to live here rent - free, then you need to earn your keep by helping out with the cooking and cleaning
اگر قصد اقامتِ مجانی در اینجا دارید، باید با کمک [به انجام] امور آشپزی و نظافت [هزینه اقامت مجانی خود را] جبران کنید ( حضور مجانیِ خود را بصرفه کنید ) .
though it's expensive to buy and maintain, the new computer is earning its keep as we're able to reduce the number of staff
اگرچه[هزینه]خرید و نگهداریِ رایانه ی جدید گران است، اما از آنجایی که [به واسطه خرید آن] قادر خواهیم بود تعداد کارمندان را کاهش دهیم، [خریدنش] بصرفه است.
he can't earn his own keep
نمی تواند خرج خودش را در بیاورد.