کلمه جو
صفحه اصلی

tip over

انگلیسی به فارسی

افتادن، خم شدن، ریختن، واژگون شدن


انداختن، ریختن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to make something fall down that was standing up.

- The dog tipped over the lamp.
[ترجمه tina] سگ لامپ را انداخت
[ترجمه ناشناس] سگ ، چراغ ( لامپ ) را انداخت . . در واقع کلمه ی tip over به معنای واژگون شدن یا افتادن هست
[ترجمه b.kosar2006] سگ سر چراغ را انداخت.
[ترجمه ترگمان] سگ خم شد و چراغ را روشن کرد
[ترجمه گوگل] سگ روی لامپ قرار گذاشت

جملات نمونه

1. Although the ship started to tip over, she soon righted herself.
[ترجمه sina] یا وجود این که کشتی واژگون شد ، او به سرعت خود را درست کرد.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که کشتی به سرعت خم شد، او به زودی خود را جمع و جور کرد
[ترجمه گوگل]اگر چه کشتی شروع به نوازش کرد، به زودی خود را مقصر می داند

2. The lamp on the table tipped over.
[ترجمه محمد علی صادقی] لامپ روی میز افتاد ( انجا افتاد )
[ترجمه امیرحسین اکبری] لامپ روی میز افتاد
[ترجمه sina] لامپ روی میز وازگون شد.
[ترجمه ترگمان]چراغ روی میز خم شد
[ترجمه گوگل]لامپ روی میز روی سر گذاشت

3. His hat was tipped over his forehead.
[ترجمه سلینا] کلاه او بر روی پیشانی اش افتاده بود
[ترجمه Sara] کلاه از روی سرش افتاد
[ترجمه ترگمان]کلاهش روی پیشانی اش افتاده بود
[ترجمه گوگل]کلاه او بر روی پیشانی اش قرار داشت

4. The high wind tipped over the car.
[ترجمه ۱۳۸۷] باد شدید ماشین را انداخت
[ترجمه ترگمان]باد بالای اتومبیل به راه افتاد
[ترجمه گوگل]باد بالا بر روی ماشین چرخید

5. The mug tipped over, spilling hot coffee everywhere.
[ترجمه ترگمان]لیوان آب خم شد و همه جا قهوه داغ ریخت
[ترجمه گوگل]قاشق مرطوب، قهوه داغ را در همه جا ریخت

6. The candle tipped over and the hay caught fire.
[ترجمه sina] شمع واژگون شد و تختخواب آتش گرفت.
[ترجمه ترگمان]شمع روشن شد و hay آتش گرفت
[ترجمه گوگل]شمع بیش از حد سرازیر شد و یخ زده آتش گرفت

7. She tipped over the chair and collapsed into the corner with a splintering crash.
[ترجمه ترگمان]از روی صندلی خم شد و با شکاف شکسته فرو رفت
[ترجمه گوگل]او روی صندلی چرخانده و با سقوط تقسیم شده به گوشه سقوط کرد

8. The wind nearly tipped over the car.
[ترجمه ترگمان]باد تقریبا روی اتومبیل خم شده بود
[ترجمه گوگل]باد تقریبا روی ماشین حرکت کرد

9. The waiters get good tips over and above their wages.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت های رستوران ها نکات خوبی را در مورد دست مزد خود دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت ها راهنمایی های خوبی از دستمزد خود دارند

10. The bowl was tipped over by the cat which jumped in through the window.
[ترجمه ترگمان]گربه از پنجره به داخل پرید
[ترجمه گوگل]کاسه توسط گربه ای که از طریق پنجره پرید، سرازیر شد

11. As a small child my nose just tipped over the protective barriers.
[ترجمه ترگمان]همان طور که یک کودک کوچک بینی من به بالای موانع محافظ خم شده بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کودک کوچک، بینی من فقط بر روی موانع محافظت شده است

12. West ham had a couple of good shots on goal one of which Beaney tipped over the bar in spectacular fashion.
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک غربی چند عکس خوب داشت که یکی از آن ها به سبک خاصی به بار پرتاب شد
[ترجمه گوگل]شالکه در غرب، دو گل از گل های خوب را به ثمر رساند که یکی از آن ها، Beaney به نظر می رسد به طرز وحشتناکی

13. The boat tipped over.
[ترجمه ترگمان]قایق به جلو خم شد
[ترجمه گوگل]قایق به عقب سرازیر شد

14. She warns of thirst for knowledge tipping over into dangerous greed, and of youthful promise lost for one fatal flaw.
[ترجمه ترگمان]او در مورد تشنگی برای انعام دادن به حرص و طمع خطرناک هشدار می دهد و وعده جوانی که به خاطر یک نقص مهلک از بین رفته است
[ترجمه گوگل]او از تشنگی برای سرخوردگی دانش به حرص و طعام خطرناک هشدار می دهد و از وعده ی جوان برای یک گسست مرگبار از دست رفته است

15. Turtle tipped over the bar from Andy Coulter whose shot was going in following a great cross from Garth McIlwain.
[ترجمه ترگمان]لاک پشت روی پیشخوان بار دیگر از خانم کولتر عبور کرد و از خانم کولتر عبور کرد
[ترجمه گوگل]لاکپشت بیش از نوار از اندی کولتر که شوت او در پی صلیب بزرگ از Garth McIlwain رفت

پیشنهاد کاربران

سرانجام

خم شدن

واژگون

افتادن

انداختن کسی


افتادن یا سقوط

بالا بردن

ریختن ، افتادن ، واژگون شدن

افتادن، ریختن

واژگونی

واژگون شدن

واژگون شدن. افتادن بر روی زمین یا هر چیزی. واژگونی

Means fall or turn over

Fall or turn over

the mug of cappuccino tipped over making all the table dirty

از نوک انداختن به پایین

. Tip over means fall or turn over

Tip something over
Don’t tip your drink over
نوشیدنیت رو خالی نریز
The boat tipped over and we all fell in the water
قایق واژگون شد و ما در اب افتادیم

پند و اندرز دادن هم میتونه باشه

Roni. ka اشتباه نوشته, البته اون هم میتونه یکی از معنی هاش باشه. ولی تو کتاب ما معنی اون واژگون هست.

Tip over means fall over
fall over:سقوط کردن
📖English time 6📖

چرخیدن

چپ کردن


بر عکس کردن

چپ کردن ( ماشین ) - واژگون شدن

tip over: متمایل شدن - سرازیر شدن - سوگیری کردن - تاختن به چیزی - . . .
tip over into sth: بدل به چیزی شدن

انداختن: The clumsy customer tipped the vase. over and broke it
افتادن: The vase nearly tipped over ) ( نزدیک بود گلدان بیافته )
واژگون شدن: The boat tipped over

برعکس شده

We only tipped over once

v. افتادن از جایی. . .
n. سرپیچی کردن
لجبازی کردن


رونیکا خانم چون سطح سواد شما پایین تره دلیل نمیشه که بچه هایی ک درست گفتن مغز نخودی باشن!

tip over =fall or tearn over
انداختن

از توی قوری در فنجان چای ریختن.

It means fall or turn over

انداختن یا پرت کردن

Tip over ( v ) : واژگون شدن

Tip over means :fall or turn over.
سقوط یا واژگون شدن

tip over means fall or turn over = ( at reach 4 )

سقوط کردن

Tip over با tip off فرق داره
Tip over یعنی چپ شدن، چپکی شدن، کله پا شدن، واژگون شدن
خصوصا در رابطه با خودرو بکار میره
to fall over or to cause ( something ) to fall over The glass nearly tipped over. He accidentally tipped the lamp over and broke it

◀️ Sitting on the back of the forklift to make sure it doesn’t tip over is now considered a warehouse job ?

Yessir, I make sure our forklift sinks into the concrete.


کلمات دیگر: