کلمه جو
صفحه اصلی

gravitas


وقار، سنگینی، ملاحظه، متانت، موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار

انگلیسی به فارسی

وقار، سنگینی، ملاحظه، متانت، موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sense of great seriousness or weightiness.

- The speech had the necessary gravitas to convince the panel of the need for immediate action.
[ترجمه ترگمان] این سخنرانی برای متقاعد کردن هیات نیاز به اقدام فوری، دارای قابلیت لازم برای این کار بود
[ترجمه گوگل] این سخنرانی لازم بود تا بتواند هیئت نیاز به اقدام فوری را متقاعد کند

(2) تعریف: believable seriousness in manner or speech.

- Many members of his party believed he lacked gravitas and would not be taken seriously as a candidate for president.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از اعضای حزب او بر این باور بودند که او فاقد جذابیت است و به عنوان نامزد ریاست جمهوری جدی تلقی نمی شود
[ترجمه گوگل] بسیاری از اعضای حزب او معتقد بودند که او گراویتا را نداشت و به عنوان یک کاندیدای ریاست جمهوری به طور جدی مورد توجه قرار نخواهد گرفت
- The show's director asked that the doctor's lines be said with more gravitas.
[ترجمه ترگمان] کارگردان این برنامه از او درخواست کرد که خطوط دکتر با دقت بیشتری گفته شود
[ترجمه گوگل] مدیر این نمایش خواست که خطوط دکتر را با گرتیتا بیشتر بگوید

• someone who has gravitas is able to talk about important things in a serious, intelligent way, so that their views are respected.

جملات نمونه

1. He is pale, dark, and authoritative, with the gravitas you might expect of a Booker prize winner.
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده، تیره، و مقتدر، با the که ممکن است در انتظار برنده شدن باشد، برنده است
[ترجمه گوگل]او رنگی، تاریک و معتبر است، با gravitas شما ممکن است از یک برنده جایزه بوکر انتظار می رود

2. Badger is a retired schoolmaster, rather short on gravitas.
[ترجمه ترگمان]Badger یک آموزگار بازنشسته است، تا حدودی به این سادگی
[ترجمه گوگل]بدجور مدرس بازنشسته است، و نه کوتاه در gravitas

3. His gravitas, offset with a flickering irony, gives the production a strong moral centre.
[ترجمه ترگمان]این حالت، که با یک طنز درخشان جبران می شود، به تولید یک مرکز اخلاقی قوی می بخشد
[ترجمه گوگل]gravitas او، جرقه زدگی جبران شده، تولید تولید یک مرکز اخلاقی قوی است

4. You acquire gravitas and project it like a cologne whenever you discuss the singular and laudable Salomon Brothers culture.
[ترجمه ترگمان]شما این قابلیت را به دست می آورید و هر وقت که در مورد فرهنگ غنی سالومون برادرز بحث می کنید، آن را مانند یک ادکلن به دست می آورید
[ترجمه گوگل]شما گرفیتاها را بدست می آورید و آن را مانند یک ادکلن به کار می برید هر وقت که درباره فرهنگ برادران Salomon Singular و افتخار صحبت می کنید

5. He has a gravitas that has not just been put on like a flashy waistcoat, nor indeed a Garrick Club tie.
[ترجمه ترگمان]او a دارد که نه به صورت یک جلیقه پر زرق و برق، نه در واقع یک کراوات Garrick
[ترجمه گوگل]او یک gravitas است که نه تنها به عنوان یک جلیقه پر سر و صدا، و نه در واقع یک باشگاه Garrick باشگاه قرار داده است

6. He provides the intellectual thrust and gravitas of the arguments of those who oppose monetary and political union.
[ترجمه ترگمان]او نیروی فکری و وقار استدلال کسانی را که با اتحادیه مالی و سیاسی مخالف هستند فراهم می کند
[ترجمه گوگل]او انگیزه های فکری و گرایشات استدلال های کسانی را که با اتحادیه پولی و سیاسی مخالف هستند، فراهم می کند

7. First, he needs more gravitas.
[ترجمه ترگمان] اول، اون به gravitas بیشتری نیاز داره
[ترجمه گوگل]اول، او نیاز به gravitas بیشتر

8. Therefore, Europe's relative gravitas and weight in both global affairs and American issues will proportionately decrease.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شدت و وقار نسبی اروپا در هر دو امور جهانی و مسائل آمریکا کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]بنابراین، گرایش نسبی اروپا و وزن در امور جهانی و مسائل آمریکایی به طور معکوس کاهش می یابد

9. He brought a gravitas to the superhero that wiped away the camp and kitsch that had shrouded Batman in cobwebs.
[ترجمه ترگمان]او یک gravitas برای the آورد که اردو و kitsch را که بتمن در تار عنکبوت پیچیده بود پاک کرد
[ترجمه گوگل]او یک gravitas به ابرقهرمان آورده است که دور اردوگاه و کیتچ که بتمن را در cobwebs پوشانده بود را پاک کرد

10. The Presidents gave bipartisan gravitas to the campaign, and we needed all the help we could get.
[ترجمه ترگمان]روسای جمهور به این مبارزه با وقار هر دو حزب دست یافتند، و ما به تمام کمک هایی که می توانستیم به دست آوریم، نیاز داشتیم
[ترجمه گوگل]رؤسای جمهور به این کارزار گراتیتا دو حزب را اعطا کردند و ما به تمام کمک هایی که می توانستیم دست یابیم

11. Terry Pratchett's Discworld might not have the gravitas of other fantasy works, but it makes our list by virtue of being pure fun.
[ترجمه ترگمان]تری Discworld (تری Pratchett)ممکن است فاقد جذابیت کاره ای فانتزی دیگر باشد، اما این باعث می شود که لیست ما به دلیل سرگرمی خالص باشد
[ترجمه گوگل]Discworld تری پراتچت ممکن است گریویتا از سایر آثار فانتزی نداشته باشد، اما این باعث می شود که فهرست ما به سبب لذت خالص باشد

12. This is a wine of gravitas with layers upon layers of dark fruit coating fine tannins with an almost glycerol-like texture.
[ترجمه ترگمان]این یک نوشیدنی با لایه ها در لایه های مختلف پوشش میوه تیره با یک بافت تقریبا شبیه به گلیسرول است
[ترجمه گوگل]این یک شراب از gravitas با لایه ها بر روی لایه هایی از پوشش میوه ای تیره تینین خوب با تقریبا گلیسرول مانند بافت است

13. He's an effective enough politician but somehow he lacks the statesmanlike gravitas of a world leader.
[ترجمه ترگمان]او یک سیاست مدار به اندازه کافی موثر است، اما به نوعی فاقد وقار و وقار یک رهبر جهانی است
[ترجمه گوگل]او یک سیاستمدار به اندازه کافی موثر است اما به نحوی او گاو ناتو از یک رهبر جهانی نداشت

14. The reined-in impatience which so often emanated from Ian was absent, Theodora's gravitas mitigated and Julia's social nervousness sedated.
[ترجمه ترگمان]The، که اغلب از ایان بیرون می آمد، وجود نداشت، اما gravitas و بی قراری اجتماعی جولیا تخفیف داده بود
[ترجمه گوگل]بی قراری که در اغلب موارد از ایان منتشر شد، غربال گرایی تئودورا کاهش یافت و نگرانی اجتماعی جولیا آرام شد

15. Secretary of Labor. The little guy didn't have the gravitas to be Secretary of Treasury.
[ترجمه ترگمان]دبیر نیروی کار این مرد کوچک این وقار را نداشت که وزیر خزانه داری بشود
[ترجمه گوگل]وزیر کار پسر کوچک گراتیتا را به عنوان وزیر خزانه داری نداشت

پیشنهاد کاربران

جدیت و وقار گفتار که باعث احترام و اعتماد دیگران به گوینده می شه


کلمات دیگر: