کلمه جو
صفحه اصلی

annexation


معنی : انضمام، پیوست، ضمیمه سازی
معانی دیگر : پیوست، ضمیمه سازی، انضمام

انگلیسی به فارسی

پیوست، ضمیمه‌سازی، انضمام


انحصار، انضمام، پیوست، ضمیمه سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of taking and adding (territory) to one's own territory.

- Israel's annexation of East Jerusalem has not been recognized by the international community.
[ترجمه آلپ] طرح الحاق بیت المقدس شرقی از جانب اسرائیل، از سوی جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشده است
[ترجمه ترگمان] پیوستن اسرائیل به اورشلیم شرقی توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشده است
[ترجمه گوگل] پیوستن اسرائیل به اورشلیم شرقی توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشده است

• addition, appending, attachment; territorial extension; connection, union

مترادف و متضاد

adding, joining


انضمام (اسم)
integration, adhesion, annexation

پیوست (اسم)
annex, appendix, annexation, enclosure, appendage

ضمیمه سازی (اسم)
annex, annexation

Synonyms: addition, annexing, appropriation, attachment, grab, incorporation, increase, increment, merger, takeover


Antonyms: detachment, subtraction


جملات نمونه

1. the annexation of hawaii
الحاق هاوایی (به امریکا)

2. Walkup counts among his first-year triumphs the annexation of 26 square miles of state trust land on the city's southeast side.
[ترجمه ترگمان]walkup در میان پیروزی های سال اول خود یعنی الحاق ۲۶ مایل مربع زمین اعتماد ایالتی در جنوب شرقی این شهر به حساب می آید
[ترجمه گوگل]Walkup در میان سالهای نخستین پیروزی خود، پیروزی در انحصار 26 مایل مربع از زمین اعتماد دولتی را در جنوب شرقی شهر پیگیری می کند

3. And the faithful still see annexation as one way to pay that bill -- and no proof it will work is required.
[ترجمه ترگمان]و مومنان هنوز الحاق را به عنوان یک راه برای پرداخت آن لایحه می دانند - - و هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و وفادارها هنوز به عنوان یکی از راه های پرداخت این لایحه، انعکاس را مشاهده می کنند - و هیچ مدرکی مبنی بر کارکرد آن لازم نیست

4. True believers are adamant that without annexation there can be no financial or social equity in Tucson -- end of discussion.
[ترجمه ترگمان]مومنان واقعی سرسخت هستند که بدون الحاق هیچ حقوق مالی یا اجتماعی در توسکان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مؤمنان واقعی معتقدند که بدون تکثیر، هیچ توافق مالی و اجتماعی در توسان وجود ندارد - پایان بحث

5. Residents living south of the proposed annexation told the Weekly that car accidents on Wilmot happen all the time.
[ترجمه ترگمان]شهروندانی که در جنوب این الحاق پیشنهاد شده بودند به هفته نامه گفتند که حوادث رانندگی در Wilmot همیشه اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]ساکنان ساکن جنوب از انصراف پیشنهاد شده به هفتگی گفتند که تصادفات خودرویی در ویلموت همیشه اتفاق می افتد

6. He said the annexation should be a benefit, not a detriment, to taxpayers.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که الحاق باید به نفع مالیات دهندگان باشد نه یک ضرر و زیان
[ترجمه گوگل]وی گفت که ضمیمه کردن باید مالیات دهندگان مالیات دهندگان باشد

7. Some city residents who oppose annexation are concentrating on trying to accomplish positive alternatives.
[ترجمه ترگمان]برخی از ساکنان شهر که با الحاق مخالفت می کنند، بر تلاش برای به دست آوردن گزینه های مثبت تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]برخی ساکنان شهر که مخالف انهدام هستند، تمرکز خود را بر تلاش برای انجام جایگزین های مثبت می گذارند

8. In the immediate aftermath of annexation or conquest Euric's rule was far from pleasant.
[ترجمه ترگمان]بعد از پیوستن به قانون الحاق یا پیروزی، قانون فتح بسیار خوشایند بود
[ترجمه گوگل]پس از انزوا یا فتح، قاعده Euric به دور از دلپذیر نبود

9. She says she might oppose the final annexation plan if given enough reason.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که اگر به اندازه کافی دلیل داشته باشد می تواند با نقشه نهایی مخالفت کند
[ترجمه گوگل]او می گوید ممکن است با دقت کافی به طرح نهایی انصراف برسد

10. Like the annexation of Tucson Mall a decade earlier, these three areas could provide a substantial profit for the city.
[ترجمه ترگمان]مانند الحاق of مال یک دهه قبل، این سه منطقه می توانستند سود قابل توجهی برای شهر فراهم کنند
[ترجمه گوگل]این سه ناحیه می تواند به عنوان یک ضایعه از بازار توسان یک دهه پیش، سود قابل توجهی را برای شهر فراهم آورد

11. Annexation, however, is a long process requiring hearings and the participation of the Local Agency Formation Commission.
[ترجمه ترگمان]بااینحال، Annexation فرآیندی طولانی است که مستلزم hearings و مشارکت کمیسیون تشکیل منطقه محلی است
[ترجمه گوگل]با این حال، انهدام یک پروسه طولانی است که نیاز به جلسات و مشارکت کمیسیون تشکیل کمیته محلی دارد

12. But the annexation of the other planets of the Althosian system had left Nicaea economically and morally bankrupt.
[ترجمه ترگمان]اما الحاق دیگر سیارات به نظام Althosian را از لحاظ اقتصادی و از لحاظ اخلاقی ورشکست ساخته بود
[ترجمه گوگل]اما تکمیل سیارات دیگر سیستم آلتوسین، نیکیا را از لحاظ اقتصادی و اخلاقی ورشکسته کرده است

13. The model increment annexation algorithm was devised to annex the incremental model onto primary geometric model at the client to form the modified collaborative CAD model.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم الحاق مدل برای ضمیمه مدل افزایشی به مدل هندسی اولیه در مشتری برای شکل دهی مدل CAD اصلاح شده بکار گرفته شد
[ترجمه گوگل]الگوریتم انحصاری افزایشی مدل برای افزودن مدل افزایشی بر روی مدل اولیه هندسی در مشتری طراحی شده بود تا مدل CAD تغییر یافته همکاری ایجاد کند

14. He mentioned the Japanese annexation of Korea in 1910 .
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۱۰ به الحاق کره جنوبی به ژاپن اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که انزوای ژاپنی کره در سال 1910 بود

15. I regard the question of annexation as belonging exclusively to the United States and Texas.
[ترجمه ترگمان]من مساله الحاق را به عنوان عضو منحصر به ایالات متحده و تگزاس می دانم
[ترجمه گوگل]من مسئله تکثیر را به عنوان متعلق به منحصرا به ایالات متحده و تگزاس مورد توجه قرار می دهم

پیشنهاد کاربران

تصاحب

انحصار

the formal act of acquiring something ( especially territory ) by conquest or occupation= thefreedictionary. com/annexation
اشغال، تسخیر، تصرف، مصادره، تصاحب، فتح

الحاق


کلمات دیگر: