کلمه جو
صفحه اصلی

individuation


معنی : شخصیت، وجود، جدا سازی، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، تک شدگی، تشخیص فرد در جمع، یکایکی، تکی
معانی دیگر : فرد پرستی، وجود شخص

انگلیسی به فارسی

فرد پرستی، تک سازی، فرد سازی، جدا سازی، تک شدگی،تشخیص فرد در جمع، شخصیت، وجود (شخص)، جدا شدگی، یکایکی، تکی


فردا، جدا شدگی، شخصیت، وجود، تک سازی، فرد سازی، جدا سازی، تک شدگی، تشخیص فرد در جمع، یکایکی، تکی


انگلیسی به انگلیسی

• act or process of giving an individual character to; separateness, uniqueness, individuality

مترادف و متضاد

شخصیت (اسم)
identity, character, being, self, amour-propre, self-esteem, personality, personage, individuality, individuation, selfhood, selfdom

وجود (اسم)
quality, being, person, personality, essence, existence, entity, gink, individuation

جدا سازی (اسم)
detachment, segregate, sequestration, separating, individuation, separatism, severance

جدا شدگی (اسم)
individuation, disunion

تک سازی (اسم)
individuation, individualism, individualization, unification

فرد سازی (اسم)
individuation, individualization

تک شدگی (اسم)
individuation

تشخیص فرد در جمع (اسم)
individuation

یکایکی (اسم)
individuation

تکی (اسم)
individuation

جملات نمونه

1. The work of individuation, however, demands that one should not be compulsively affected in this way.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کار of نیازمند این است که نباید به صورت compulsively در این روش تاثیر گذار باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، کار فردا نیازمند آن نیست که در این صورت باید تحت تاثیر قرار نگیرد

2. As I contemplate the process of separation / individuation I may have feelings and sensations that I can not articulate.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در مورد فرآیند جدایی \/ individuation فکر می کنم، ممکن است احساسات و احساسات داشته باشم که نمی توانم بیان کنم
[ترجمه گوگل]همانطور که در روند جدایی / فردی فکر می کنم، ممکن است احساسات و احساساتی داشته باشم که نمی توانم آنها را بیان کنم

3. What provide individuation most is to was aimed at the width of flatlet space to design anise luxurious model all sorts of model such as water bed.
[ترجمه ترگمان]چیزی که individuation را فراهم می کند این است که با هدف به عرض of فضایی برای طراحی مدل لوکس در تمام انواع مدل مثل بس تر آب انجام می شود
[ترجمه گوگل]آنچه که بیشترین تنوع را ارائه می دهد این است که در عرض عرض فضایی برای طراحی یک مدل لوکس از انواع مدل ها مانند تخت آب استفاده شود

4. Individuation of teaching plans includes the individuations of teaching objective, contents, strategies, thinking exercises and development.
[ترجمه ترگمان]تدوین برنامه های آموزشی شامل the اهداف آموزشی، محتوا، استراتژی ها، تمرین های فکری و توسعه است
[ترجمه گوگل]فردی از برنامه های درسی شامل تفکیک اهداف آموزشی، محتوا، استراتژی ها، تمرین های تفکر و توسعه است

5. Social relationships are characterized simultaneously by individuation and communalism, both processes using, at the same time, spatial patterning and on-line communication.
[ترجمه ترگمان]روابط اجتماعی به طور همزمان توسط individuation و communalism، هر دو فرآیند با استفاده، در عین حال، الگوی فضایی و ارتباط آنلاین مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]روابط اجتماعی به طور همزمان توسط individuation و communalism مشخص می شود، هر دو فرایند با استفاده از الگوی فضایی و ارتباطات در اینترنت هماهنگ می شوند

6. Conclusion Taking individuation community intervention measure, which can improve the control of Agedness Hypertension.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری معیار مداخله جامعه individuation، که می تواند کنترل of Hypertension را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری با توجه به اقدام مداخله ای در جامعه، که می تواند کنترل فشارخون سالم را بهبود بخشد

7. The principles of individuation, integrity and dynamics should be considered in the pharmic therapy of depression.
[ترجمه ترگمان]اصول of، انسجام و پویایی را باید در روش درمان افسردگی در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]اصول انحصار، یکپارچگی و پویایی باید در درمان دارویی افسردگی در نظر گرفته شود

8. Objective Discussing the method of individuation community intervention to the Agedness Hypertension.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد روش مداخله جامعه individuation به Agedness Hypertension
[ترجمه گوگل]اهداف بحث و گفتگو در مورد روش مداخله جامعه فردی در فشار خون پیری

9. The third part introduces some specific cases of individuation in Finland.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم برخی موارد خاص of در فنلاند را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]قسمت سوم، برخی از موارد خاص Individual در فنلاند را معرفی می کند

10. Therefore, sense - represent and individuation should be taken more attention in the Visualization - design of product.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، sense و individuation باید توجه بیشتری به طراحی محصول داشته باشند
[ترجمه گوگل]بنابراین، احساس - نمایندگی و فردا باید در طراحی تجسم - طراحی محصول توجه بیشتری شود

11. Cultivation of individuation talents requires that teaching should have individuation character.
[ترجمه ترگمان]پرورش استعدادهای individuation مستلزم آن است که تدریس شخصیت individuation داشته باشد
[ترجمه گوگل]پرورش استعدادهای فردی مستلزم آن است که آموزش باید شخصیت فردی داشته باشد

12. The diversification and individuation of the process information expression is researched helpfully.
[ترجمه ترگمان]تنوع و individuation بیان اطلاعات فرآیند برای آن ها مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تنوع و انحصار بیان فرآیند اطلاعات به طور مفصل مورد مطالعه قرار می گیرد

13. The hospital offer humanization and individuation service to the patients.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان خدمات humanization و individuation را به بیماران ارائه می کند
[ترجمه گوگل]بیمارستان خدمات انسانی و انسداد را به بیماران ارائه می دهد

14. The basic idea, in short, is that the problem of individuation should be approached from the horizon of ordinary everyday experience.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، ایده اصلی این است که مشکل of باید از افق تجربیات روزمره معمولی گرفته شود
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، ایده اصلی این است که مشکل فردی باید از افق تجربه عادی روزمره برآید

پیشنهاد کاربران

منفردسازی

تفرد، فردیت، یکتایی

فردپرستی

یگانگی

فرد شدگی

تفرُّد، فردیّت ( روانشناسی تحلیلی یونگ )
فرایند تکوین شخصیتی منسجم و متوازن که تدریجا محتوای بیشتری از ناهشیار جمعی و فردی را یکپارچه می سازد و فرد را قادر به حل تعارضات موجود می سازد.

فردی سازی

تفرد ( در روانشناسی )

تجسّم، تمثّل، جلوه، نمود، تشخّص


کلمات دیگر: