کلمه جو
صفحه اصلی

loosen up


(آمریکا - عامیانه) 1- آزادانه حرف زدن 2- با سخاوت پول دادن 3- آرامیدن

انگلیسی به فارسی

آزاد شدن


جملات نمونه

1. You need to take some exercise to loosen up you muscles.
[ترجمه ترگمان]شما باید کمی ورزش کنید تا ماهیچه های شما شل شوند
[ترجمه گوگل]شما باید ورزش کنید تا عضلات شما را از بین ببرید

2. Young people often loosen up on the dance floor.
[ترجمه ترگمان]جوانان اغلب بر روی زمین رقص جمع می شوند
[ترجمه گوگل]جوانان اغلب در طبقه رقص شگرف هستند

3. A massage will loosen up your joints.
[ترجمه ترگمان]ماساژ مفاصل شما را شل می کند
[ترجمه گوگل]ماساژ مفاصل شما را از بین می برد

4. Students hope that the school will loosen up the school regulations.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان امیدوارند که این مدرسه مقررات مدرسه را کم کند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان امیدوارند که مدرسه مقررات مدرسه را از بین ببرد

5. I must take some exercise and loosen up my muscles.
[ترجمه ترگمان]باید کمی ورزش کنم و عضلاتم را شل کنم
[ترجمه گوگل]من باید ورزش کنم و عضلاتم را بشکنم

6. Don't be so nervous loosen up a bit.
[ترجمه ترگمان]اینقدر عصبی نباش
[ترجمه گوگل]کمی عصبی نکنید

7. Your shoes will loosen up with wear.
[ترجمه ترگمان] کفش های تو از بین میره
[ترجمه گوگل]کفش های شما با سایش تند خواهد شد

8. Officials have been instructed to loosen up on the rules for admitting people into the country.
[ترجمه ترگمان]به مقامات دستور داده شده است تا مقررات پذیرش مردم در کشور را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]مقامات دستور داده شده است که قوانین برای پذیرش مردم در کشور را تسریع کنند

9. I do a few stretches to loosen up before I run.
[ترجمه ترگمان]چند لحظه طول می کشد تا قبل از اینکه فرار کنم شل می شوم
[ترجمه گوگل]من قبل از اینکه من اجرا کنم، چندین امتداد دارم

10. Squeeze the foot with both hands, again to loosen up tight muscles.
[ترجمه ترگمان]با هر دو دست پا را فشار می دهم، و دوباره عضلات منقبض خود را شل می کنم
[ترجمه گوگل]با هر دو دست پا را کم کنید، دوباره به عضلات تنگ بکشید

11. I don't think the millionaire will loosen up this time.
[ترجمه ترگمان]فکر نکنم این دفعه میلیونر بشه
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم میلیونر این زمان را تسکین دهد

12. Close your eyes. Relax. Let your body loosen up.
[ترجمه ترگمان]چشمات رو ببند آروم باش بذار بدنت شل بشه
[ترجمه گوگل]چشمانت را ببند آروم باش اجازه دهید بدن شما شل شود

13. Loosen up. Don't be so nervous.
[ترجمه ترگمان] خودت رو شل کن انقدر عصبی نباش
[ترجمه گوگل]باز کن خیلی عصبی نباش

14. Loosen up!We're anxious to know the reason.
[ترجمه ترگمان]! خودت رو شل کن ما مشتاق هستیم که دلیلش رو بدونیم
[ترجمه گوگل]از دست دادن! ما مشتاق هستیم که دلیل را بدانیم

15. I loosen up with a few exercise before the match.
[ترجمه ترگمان]قبل از مسابقه چند تا تمرین دارم
[ترجمه گوگل]من قبل از مسابقه چند تمرین را از دست دادم

پیشنهاد کاربران

راحت شدن، راحت کردن، آرام شدن، آرام کردن، گرم کردن ( بدن )

شل کردن

لرزاندن

از قید و بند رها شدن🚣🚴🏊

do physical activities to prepare the muscles for exercise. . .

Syn by warm up

سر کیف آمدن - سرخوش شدن

از حالت خجالتی بودن یا غریبگی کردن خارح شدن در فارسی میگیم روش باز بشه


کلمات دیگر: